گنجور

اوحدی » جام جم » بخش ۲۶ - در وجود نوع انسان

 

ماه اول زحل کند کارش

اندران وقت کو بود یارش

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵۲ - در تاثیر پرورش و وخامت عاقبت خود رویی

 

خرس نیزار خورد به ناچارش

زود در کخ کخ اوفتد کارش

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵۶ - در بیرونقی شعر و کساد آن

 

شب کنی روز و روز در کارش

در نویسی به درج طومارش

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۸۱ - در صفت شیخ مرشد

 

نه کسی را گرفت بر کارش

نه شکن در فنون گفتارش

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه

 

زمن شوقی که دیدی عرضه دارش

رقوم مهر من بر دل نگارش

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

هرکه از جان بود خریدارش

یابد او را بروی بازارش

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

روز و شب منتظر بدیدارش

در برابر همیشه رخسارش

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۵

 

سرو را پای بگل می رود از رفتارش

واب شیرین ز عقیق لب شکربارش

راهب دیر که خورشید پرستش خوانند

نیست جز حلقه ی گیسوی بتم زنارش

هرکرا عقل درین راه مربّی باشد

[...]

خواجوی کرمانی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » رباعیّات » شمارهٔ ۳۳

 

زلف تو که شب رَوی ست دایم کارش

گه دزد نهند نام و گه عیّارش

مگذار کزین سان به سر خود گردد

دربندش کن و به خود فرو مگذارش

جلال عضد
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۱۰

 

از آبله جرب تن من

شاخی است که غنچه گشت بارش

هر عضوی و صد هزار غنچه

هر غنچه و صد هزار خارش

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۴ - در نعت پیامبر (ص)

 

گهی جبریل باشد میربارش

زمانی عنکبوتی پرده‌دارش

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۶ - روان شدن جمشید از ولایت پریان بسوی روم

 

به غار اندر عناکب پرده‌دارش

پلنگ و اژدها یاران غارش

سلمان ساوجی
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۲۲
sunny dark_mode