مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۹۴ - آمدن جعفر رضی الله عنه به گرفتن قلعه به تنهایی و مشورت کردن ملک آن قلعه در دفع او و گفتن آن وزیر ملک را کی زنهار تسلیم کن و از جهل تهور مکن کی این مرد میدست و از حق جمعیت عظیم دارد در جان خویش الی آخره
بر دو کون اسپ ترحم تاختیم
پس عریض آیینهای بر ساختیم
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۵۱ - باز آمدن به سر داستان قلواد و قلوش
بدین سان به ناگه کمین ساختیم
به بند گرانشان درانداختیم
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۸
قدر روز وصل تو نشناختیم
لاجرم جان و جهان درباختیم
چون شکر در آب و موم از آفتاب
در فراق روی تو بگداختیم
تا تو شمشیر جفا برداشتی
[...]
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۸
باز ساز عشق را بنواختیم
کشتی دل در محیط انداختیم
عاشقانه خلوت خالی دل
با خدای خویشتن پرداختیم
ما چو دریائیم و خلق امواج ما
[...]
حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵۴
ای شهریار حسن ترا تا شناختیم
اعلام عشق بر سر عالم فراختیم
یکدل شدیم و یک صفت و یک روش کنون
باز آمدیم از همه و با تو ساختیم
تا بر محک عشق نمائیم کم عیار
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۹
ما به رنجوری و مهجوری و دوری ساختیم
بزم وصل دوست را با دیگران پرداختیم
نقد قلب ما نشد رایج به بازار وفا
تا چو زر در بوته غم صد رهش نگداختیم
قامت ما چنگ شد و اندر سماع اهل درد
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰
تا بنای عاشقی در کاینات انداختیم
چتر رفعت را بملک لامکان افراختیم
چون ظهور کل او اول بنقش ما نمود
بار دیگر ما جهان را مظهر خود ساختیم
شد نهان در پرده کثرت جمال وحدتم
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۱۹
ما دل و دین در قمار عشق جانان باختیم
خلوت جانرا ز رخت غیر وا پرداختیم
تا نباشد قلب نقد جان و دل در عشق او
سالها در بوته درد و غمش بگداختیم
چون وصال او نشد حاصل من مشتاق را
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۱
ما به عهدت خانهٔ دل از طرب پرداختیم
در به روی خوش دلی بستیم و با غم ساختیم
سایهپرور ساخت صد مجنون صحراگرد را
رایتی کاندر بیابان جنون افراختیم
خشک بر جا ماند رخش فارس گردون چو ما
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۶۳
ما ز شغل آب و گل آیینه را پرداختیم
خانه سازی را به خودسازی مبدل ساختیم
می کند خون در جگر باد خزان را همچو سرو
رایت سبزی که از آزادگی افراختیم
تا نسوزد آرزو در دل، نگردد سینه صاف
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۱ - حکایت آدم آبی و سیاحت او در روی زمین
کای طرب کین خانه را پرداختیم
بهر بویحیی حصاری ساختیم
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۷ - پندار و خودبینی موری که پر درآورده
پس به خود از خود چو ما پرداختیم
با عدم نرد محبت باختیم
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۱ - تتمه حکایت پسر مهتر تاجر
ای دریغا عمر خود درباختیم
قیمت آن دره را نشناختیم
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۲۳ - حدیث تفکر ساعة خیر من عبادة سنه و در حدیث دیگر سبعین سنه
ای دریغا قدر دل نشناختیم
در ره اول به مفتش باختیم
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۳۹ - خطاب حضرت سیدالشهداء ع به اصحاب خود در صبح عاشورا و آماده شدنشان برای قتال
قیمت سر را کنون بشناختیم
کش به سم اسب شاه انداختیم
یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۷ - برهان هفتم
با طیبت گهی قصه می ساختیم
گهی نرد وحدت همی باختیم
وحدت کرمانشاهی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵
منت خدای را که خدا را شناختیم
در ملک دل لوای طرب برفراختیم
از جان شدیم بر در دل حلقهسان مقیم
تا راه و رسم منزل جانان شناختیم
راضی ز جان و دل به رضای خدا شدیم
[...]
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۰ - وقایع بعد از قتل
پای را از سر دگر نشناختیم
هر دو بیکس در بیابان تاختیم