حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۰
بی نیازی مطلق از ذات است
ذات او قبله گاه حاجات است
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۳
آن وجودی که عینی ذات است
دو شئون است و دو اضافات است
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۱۵
آن نخستین که حضرت ذات است
بی نشان، غایب از اشارات است
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳
شمشیر تو چشمه ی حیات است
زنجیر تو حلقه ی نجات است
هم روی تو خوبتر ز خوبی
هم ذات تو برتر از صفات است
در دفتر عشق تو دو عالم
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه
آن یکی ناظر مقامات است
وان دگر پاسبان هر ذات است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
تا ترابود با تو در ذات است
کعبه با طاعتت خرابات است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۴ - قطب شیرازی
صفات فعل او حادث ز ذات است
وزان حادث جمیع ممکنات است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۶۶ - جنهالصفات
یکی جنّت مسما بر صفات است
که خاص اهل معنی در ثبات است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۲۳ - بابالفاء الفتق
بدینسان فتق تفصیل نبات است
که قبل از فتق مخفی در نوات است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۵ - علامه دفع البخل للمجاهد
بترکش گر ترا پای ثبات است
بر احوال بخیلان التفات است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹۲ - وجهه جمیع العابدین
اشارت هو باجماع ثقات است
بذاتی کو مذوت بر ذوات است
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶
شمشیر تو چشمه حیات است
زنجیر تو حلقه نجات است
گیسوی دراز تاب دارت
سر رشته عمر ممکنات است
هر عقده از آن سیاه ساحر
[...]
وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
ای آن که خطت سبز، لبت آب حیات است
گرد شکرستان مگر این جوی نبات است
زین لب چه تکلم، چه تبسم، همه شیرین
مانا لب شیرین تو صد کوزه نبات است
یارا نرهانم زخم زلف تو دل را
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۳
ایخواجه شنیدم که لبت کان نبات است
ایخواجه شنیدم دهنت آب حیات است
ایخواجه شنیدم که بدست کرم تو
از لطف خداوند یکی تازه برات است
ای خواجه شنیدم که در این خرمن نعمت
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۶
عشق است که اندر دو جهان راه نجات است
بحریست که یک چشمه از آن آب حیات است
بحر است و چه بحر است نه قلزم نه محیط است
شط است و چه شط است نه جیحون نه فرات است
دارای جهان است که بالای جهانست
[...]
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۶ - ترکیب بند
روی تو که قبله صلوه است
مجموعه عالم صفات است
عنوان تجلی ظهور است
دیوان کمال حسن ذات است
افزون ز مدارج عقول است
[...]