گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۲

 

ازیشان بشد خورد و آرام و خواب

پر از بیم گشتند از افراسیاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۲

 

ازان تیز گردد رد افراسیاب

دلش گردد از بستگان پرشتاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱۳

 

چنین داد پاسخ به افراسیاب

که لختی بباید همی شرم و آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ

 

شبی زال بنشست هنگام خواب

سخن گفت بسیار ز افراسیاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۱

 

بیامد به خوار ری افراسیاب

ببخشید گیتی و بگذاشت آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۱

 

یکی لشکری ساخت افراسیاب

ز دشت سپنجاب تا رود آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۳

 

ز زال آگهی یافت افراسیاب

برآمد ز آرام و از خورد و خواب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۵

 

نهادند سر سوی افراسیاب

همه دل پر از خون و دیده پر آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گرشاسپ » بخش ۵

 

یکی تخت بنهاده نزدیک آب

برو ریخته مشک ناب و گلاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۲

 

به پیش سپاه آمد افراسیاب

چو کشتی که موجش برآرد ز آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۴

 

سپهدار ترکان دو دیده پرآب

شگفتی فرو ماند ز افراسیاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۴

 

کس از ما نبینند جیحون بخواب

وز ایران نیایند ازین روی آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۴

 

بدین روزگار اندر افراسیاب

بیامد به تیزی و بگذاشت آب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۳

 

به جایی که پنهان شود آفتاب

بدان جایگه ساخت آرام و خواب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۶

 

سوی چشمهٔ روشن آمد بر آب

چو سیراب شد کرد آهنگ خواب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷

 

سرم را همی باز داری ز خواب

به بیداری من گرفتت شتاب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷

 

نیارد گذشتن به سر بر عقاب

ستاره نبیند زمینش به خواب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۱

 

بدو گفت اولاد چون آفتاب

شود گرم و دیو اندر آید به خواب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۲

 

به دل گفت پنهان شود آفتاب

شب آید بود گاه آرام و خواب

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۶

 

دوان باد پایان چو کشتی بر آب

سوی غرق دارند گویی شتاب

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۲۹۲
sunny dark_mode