گنجور

 
۱
۲
۳
۷
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۵

 

برین نیز بگذشت چندی سپهر

به دل در همی داشت و ننمود چهر

بگشتاسپ گفت آن زمان جنگجوی

که تا زنده‌ای زین جهان بهر جوی

براندیش با این سخن با خرد

[...]

۵۶ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۷

 

کنون رزم ارجاسپ را نو کنیم

به طبع روان باغ بی خو کنیم

بفرمود تا کهرم تیغ‌زن

بود پیش سالار آن انجمن

که ارجاسپ را بود مهتر پسر

[...]

۵۶ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۹

 

یکی کوه بد پیش مرد جوان

برانگیخت آن باره را پهلوان

نگه کرد بهمن به نخچیرگاه

بدید آن بر پهلوان سپاه

درختی گرفته به چنگ اندرون

[...]

۵۶ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۲۰

 

وزان جایگه شد سوی جنگ کرم

سپاهش همی کرد آهنگ کرم

بیاورد لشکر ده و دو هزار

جهاندیده و کارکرده سوار

پراگنده لشکر چو شد همگروه

[...]

۵۶ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۴

 

برانوش چون پاسخ نامه دید

ز شادی دل پاک‌تن بردمید

بفرمود تا نامداران روم

برفتند صد مرد زان مرز و بوم

درم بار کردند خروار شست

[...]

۵۶ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۱

 

دو بهره چو از تیره شب درگذشت

ز جوش سواران بجوشید دشت

گرفتند ترکان همه تاختن

بدان تاختن گردن افراختن

چو نستیهن آن لشکر کینه‌خواه

[...]

۵۶ بیت
فردوسی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود غزنوی گوید

 

همی تا خسرو غازی خداوند جهان باشد

جهان چون ملکش آبادان و چون بختش جوان باشد

چنان باشد جهان همواره تا شاه اندران باشد

ازیرا کو فرشته‌ست و فرشته در جنان باشد

بهار از عارض خوبش همانا نسبتی دارد

[...]

۵۶ بیت
فرخی سیستانی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴

 

مردم نبود صورت مردم حکمااند

دیگر خس و خارند و قماشاتِ دغااند

اینها که نیند از تو سزای که و کهدان

مر حور و جنان را تو چه گوئی که سزااند؟

باندوه چرایند شب و روز بمانده

[...]

۵۶ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۷

 

جان و خرد رونده بر این چرخ اخضرند

یا هردوان نهفته در این گوی اغبرند؟

عالم چرا که نیست سخن گوی و جانور

گرجان و عقل هر دو بر این عالم اندرند؟

ور در جهان نیند علی‌حال غایبند

[...]

۵۶ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۲

 

پشتم قوی به فضل خدای است و طاعتش

تا دررسم مگر به رسول و شفاعتش

پیش خدای نیست شفیعم مگر رسول

دارم شفیع پیش رسول آل و عترتش

با آل او روم سوی او هیچ باک نیست

[...]

۵۶ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۸

 

ای عورت کفر و عیب نادانی

پوشیده به جامهٔ مسلمانی

ترسم که نه مردمی به جان هر چند

از شخص همی به مردمان مانی

چندین مفشان ردا، چرا جان را

[...]

۵۶ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۶

 

بگذر ای باد دل‌افروز خراسانی

بر یکی مانده به یمگان دره زندانی

اندر این تنگی بی‌راحت بنشسته

خالی از نعمت وز ضیعت و دهقانی

برده این چرخ جفا پیشه به بیدادی

[...]

۵۶ بیت
ناصرخسرو
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۲ - نامه گرشاسب به خاقان

 

چو در کشورش پهلوان سپاه

در و دشت زد خیمه بی‌راه و راه

نویسنده را گفت هین خامه گیر

به خاقان یکی نامه کن بر حریر

بخوانش به فرمانبری پیش باز

[...]

۵۶ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۱ - داستان قباد

 

گوی بد هنرمند نامش قباد

از اهواز گردی فریدون نژاد

همی گشت با چاکران گرد شهر

که گیرد ز دیدار آن شهر بهر

به بازار بتخانه ای نغز دید

[...]

۵۶ بیت
اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۹ - رفتن دایه بار دیگر به پیش ویس و حال گفتن

 

چو پیش ویس رفت او را دُژم دید

ز گریه در کنارش آب زم دید

دگر ره ویس با دایه برآشفت

ز شرم و بیم یزدانش سخن گفت

که من خود چون براندیشم ز یزدان

[...]

۵۶ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان

 

خوشا جایا بر و بوم خراسان

درو باش و جهان را می‌خور آسان

زبان پهلوی هر کاو شناسد

خوراسان آن بود کز وی خور آسد

خور آسد پهلوی باشد خور آید

[...]

۵۶ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۹ - بزم ساختن موبد در باغ و سرود گفتن رامشگر گوسان

 

مه اردیبهشت و روز خرداد

جهان از خرمی چون کرخ بغداد

بیابان از خوشی همچون گلستان

گلستان از صنم همچون بتستان

درخت رودباری سیم ریزان

[...]

۵۶ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۲ - پاسخ دادن ویس موبد را

 

چو بشنید این سخن ویس دلارای

چو سرو بوستانی جست از جای

بدو گفت ای گرانمایه خداوند

گران‌تر حکمت از کوه دماوند

دل تو پیشه کرده بردباری

[...]

۵۶ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳ - در وصف خزان و مدح احمدبن عبدالصمد وزیر سلطان مسعود

 

الْمِنَّةُ لِلّٰه که این ماهِ خزانست

ماهِ شُدن و آمدنِ راهِ رَزانست

از بسکه درین راهِ رز انگور کشانند

این راهِ رَز ایدون چو رهِ کاهکَشانست

چون قُوسِ قُزَح برگِ رَزان رنگ‌به‌رنگند

[...]

۵۶ بیت
منوچهری
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۸ - نصیحت کردن ایرانیان،فرامرز را

 

چو بشنید گردنکش دیو بند

سخن های پردرد از آن مستمند

همان گه برآمد به جای نشست

به بر زد بدین سهمگین کار دست

چنین گفت کاین کار کار من است

[...]

۵۶ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 
 
۱
۲
۳
۷
 
تعداد کل نتایج: ۱۳۵