گنجور

 
۱
۲
۳
۸
 

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۱ - خبر بردن کندرو ضحاک را از بساط فریدون

 

چو کشور ز ضحاک بودی تهی

یکی مایه‌ور بد به سان رهی

که او داشتی گنج و تخت و سرای

شگفتی به دلسوزگی کدخدای

ورا کندرو خواندندی بنام

[...]

۵۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۴

 

یکی مرد بیدار جوینده راه

فرستاد نزدیک کاووس شاه

به نزدیک سالار هاماوران

بشد نامداری ز کندآوران

یکی نامه بنوشت با گیر و دار

[...]

۵۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۹

 

یکی نامه فرمود پس شهریار

نوشتن بر رستم نامدار

نخست آفرین کرد بر کردگار

جهاندار و پروردهٔ روزگار

دگر آفرین کرد بر پهلوان

[...]

۵۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۰

 

چو خورشید تابان ز گنبد بگشت

خریدار بازار او در گذشت

دو خواهرش رفتند ز ایوان به کوی

غریوان و بر کفتها بر سبوی

به نزدیک اسفندیار آمدند

[...]

۵۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۲

 

چو تاریکتر شد شب اسفندیار

بپوشید نو جامهٔ کارزار

سر بند صندوقها برگشاد

یکی تا بدان بستگان جست باد

کباب و می آورد و نوشیدنی

[...]

۵۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۸

 

بهشتم بیاراست خورشید چهر

سپه را بکردار گردان سپهر

ز درگاه برخاست آوای کوس

هواشد زگرد سپاه آبنوس

سپاهی گزین کرد زآزادگان

[...]

۵۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۰

 

ازآن پس چو خاقان به پردخت دل

ز خون شد همه کشور چین چوگل

چنین گفت یک روز کز مرد سست

نیاید مگر کار نا تندرست

بدان نامداری که بهرام بود

[...]

۵۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۵

 

وزان پس بسوی خراسان کسی

گسی کرد و اندرز دادش بسی

بدو گفت با کس مجنبان زبان

از ایدر برو تا در مرزبان

به گستهم گو ایچ گونه مپا

[...]

۵۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۶

 

سه روزش درنگ آمد اندر چرم

چهارم برآمد ز شیپور دم

سپه برگرفت و بزد نای و کوس

زمین کوه تا کوه گشت آبنوس

هرآنکس که دیدی ز توران سپاه

[...]

۵۳ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۶

 

از اسبان گله هرچ شایسته بود

ز هر سو به لشکرگه آورد زود

پیاده همه کرد یکسر سوار

دو اسبه سوار از پس کارزار

سر گنجهای کهن برگشاد

[...]

۵۳ بیت
فردوسی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح یمین الدولة سلطان محمود بن سبکتگین گوید

 

ای ملک گیتی گیتی تر است

حکم تو بر هرچه تو خواهی رواست

در خور تو وزدر کردارتست

هرچه درین گیتی مدح و ثناست

نام تو محمود بحق کرده اند

[...]

۵۳ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۱ - نیز در مدح امیر ابواحمد محمد بن محمود غزنوی

 

نتوان کردازین بیش صبوری نتوان

کار از آن شد که توان داشتن این راز نهان

با چنین حال زمن صبرو نهان کردن راز

همچنان باشد کز ریگ روان آب روان

تو ندانی که مراکارد گذشته ست ز گوشت

[...]

۵۳ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۱ - درمدح فخر الدوله ابو المظفر احمد بن محمد والی چغانیان و توصیف شعر گوید

 

با کاروان حله برفتم ز سیستان

باحله تنیده ز دل بافته ز جان

با حله ای بریشم ترکیب او سخن

با حله ای نگار گر نقش او زبان

هر تار او به رنج برآورده از ضمیر

[...]

۵۳ بیت
فرخی سیستانی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶

 

هر که چون خر فتنهٔ خواب و خور است

گرچه مردم‌صورت است آن هم خر است

ای شکم پر نعمت و جانت تهی

چون کنی بیداد؟ کایزد داور است

گر تو را جز بت‌پرستی کار نیست

[...]

۵۳ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵

 

هر که گوید که چرخ بی‌کار است

پیش جانش ز جهل دیوار است

کس ندید، ای پسر، نه نیز شنید

هیچ گردنده‌ای که بی‌کار است

چون نکو ننگری که چرخ به روز

[...]

۵۳ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۷

 

ای حجت بسیار سخن، دفتر پیش آر

وز نوک قلم در سخنهات فروبار

هر چند که بسیار و دراز است سخنهات

چون خوب و خوش است آن نه دراز است نه بسیار

شاهی که عطاهاش گران است ستوده‌است

[...]

۵۳ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۲

 

ای غره شده به پادشائی

بهتر بنگر که خود کجائی

آن کس که به بند بسته باشد

هرگز که دهدش پادشائی؟

تو سوی خرد ز بندگانی

[...]

۵۳ بیت
ناصرخسرو
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۲ - شگفتی دیگر بتخانه ها

 

دگر جای خارا یکی کوه دید

بَرکوه شهری پُر انبوه دید

به دروازهٔ شهر بر راه بر

نشانده بتی دید بر گاه بر

برو مردم شهر پاک انجمن

[...]

۵۳ بیت
اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۴ - پرسشی دیگر از برهمن

 

دل پهلوان گشت از او شاد و گفت

دگر پرسشی نغز دارم نهفت

چه برناست آبستن و گنده پیر

هم از وی بسی بچه گردش به شیر

به ناز آنچه زاید همی پرورد

[...]

۵۳ بیت
اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد

 

چنان آمد که روزی شاهِ شاهان،

که خوانْدَنْدَش همی موبد منیکان،

بِدید آنْ سیم‌تَن، سروِ روان را،

بُتِ خَندان و ماهِ بّانُوان را.

به تنهایی، مَر او را پیشِ خود خوانْد.

[...]

۵۳ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۸
 
تعداد کل نتایج: ۱۵۲