گنجور

 
۱
۲
۳
۲۳
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۰

 

چنین گفت پس شاه گردن فراز

کزین هر چه گفتید دارید راز

بخواند آن زمان زال را شهریار

کزو خواست کردن سخن خواستار

بدان تا بپرسند ازو چند چیز

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۹

 

و دیگر که از شهر ارمان شدند

به کینه سوی زابلستان شدند

شماساس کز پیش جیحون برفت

سوی سیستان روی بنهاد و تفت

خزروان ابا تیغ‌زن سی هزار

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۳

 

غم آمد همه بهرهٔ گرگسار

ز گرگان جنگی و اسفندیار

یکی خوان زرین بیاراستند

خورشها بخوردند و می خواستند

بفرمود تا بسته را پیش اوی

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳

 

دلارای چون آن سخنها شنید

یکی باد سرد از جگر برکشید

ز دارا ز دیده ببارید خون

که بد ریخته زیر خاک اندرون

نویسندهٔ نامه را پیش خواند

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۸

 

به جهرم یکی مرد بد بدنژاد

کجا نام او مهرک نوش‌زاد

چو آگه شد از رفتن اردشیر

وزان ماندن او بران آبگیر

ز تنگی که بد اندر آن رزمگاه

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۸

 

ببود آن شب و خورد و گفت و شنید

سپیده چو از کوه سر بر کشید

چو زرین درفشی برآورد راغ

بر میهمان شد خداوند باغ

بدو گفت روز تو فرخنده باد

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۷

 

چو بنشست می خواست از بامداد

بزرگان لشکر برفتند شاد

بیامد هم‌انگه یکی مرد مه

ورا میوه آورد چندی ز ده

شتربارها نار و سیب و بهی

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۷

 

چو بگذشت لشکر بران تازه بوم

بتندی همی‌راند تا مرز روم

چنین تا بیامد بران شارستان

که قیصر ورا خواندی کارستان

چواز دور ترسا بدید آن سپاه

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۴

 

ازان پس چو بشنید بهرام گرد

کز ایران به خاقان کسی نامه برد

بیامد دمان پیش خاقان چین

بدو گفت کای مهتر به آفرین

شنیدم که آن ریمن بد هنر

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۳

 

سپهبد بشد تیز و برگشت شاه

سوی کاخ با رستم و با سپاه

یکی مجلس آراست با پیلتن

رد و موبد و خسرو رای زن

فراوان سخن گفت ز افراسیاب

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۱۱

 

فرود جوان را دژ آباد بود

بدژ درپرستنده هفتاد بود

همه ماهرویان بباره بدند

چو دیبای چینی نظاره بدند

ازان بازگشتن فرود جوان

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۲

 

بایوان شد و نامه پاسخ نوشت

بباغ بزرگی درختی بکشت

نخست آفرین کرد بر کردگار

کزو بود روشن دل و بختیار

خداوند ناهید و گردان سپهر

[...]

۲۷ بیت
فردوسی
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - ایضاً در مدح سلطان محمود

 

اگر چه کار خرد عبرت است سرتاسر

نگر چگونه نماید همی خرد بعبر

ز کار خسرو مشرق خدایگان بزرگ

یمین دولت و پشت هدی و روی ظفر

بمعدنی که همی وهم حاسبان نرسد

[...]

۲۷ بیت
عنصری
 

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در مدح سلطان محمود

 

نوروز بزرگ آمد آرایش عالم

میراث بنزدیک ملوک عجم از جم

بر دولت شاه ملکان فرّخ و فیروز

آن قبلۀ فخر و شرف گوهر آدم

سالار خراسان ملک عالم عادل

[...]

۲۷ بیت
عنصری
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۸ - سخن گفتن ورقه با پدر و جواب دادن پدرش

 

چو از شعر فارغ شد آمد بپای

بغرید چون رعد نالان ز جای

بنزد پدر رفت گفت ای پدر

پسر رفت و عمر پسر شد بسر

مراین درد را چاره کن، زودباش!

[...]

۲۷ بیت
عیوقی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - در مدح خواجه عمید اسعد کدخدای امیر ابوالمظفر والی چغانیان

 

بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر

ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر

گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح

گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر

هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا

[...]

۲۷ بیت
فرخی سیستانی
 

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح ملک زاده مسعود بن محمود بن سبکتگین

 

ای خانه مبارک و باغ بآفرین

فرخنده باد و فرخ بر خسرو زمین

شاهنشه زمانه ملک زاده بو سعید

مسعود با سعادت و سلطان راستین

تابود بود و از پس این تابود بود

[...]

۲۷ بیت
فرخی سیستانی
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۷

 

چون همی بوده‌ها بفرساید

بودنی از چه می‌پدید آید؟

زانکه او بوده نیست و سرمدی است

کانچه بوده شود نمی‌پاید

وانچه نابوده نافزوده بود

[...]

۲۷ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۲

 

من چو نادانان بر درد جوانی ننوم

که در این درد نه من باز پسینم نه نوم

پیری، ای خواجه، یکی خانهٔ تنگ است که من

در او را نه همی یابم هر سو که شوم

بل یکی چادر شوم است که تا بافتمش

[...]

۲۷ بیت
ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷

 

از صحبت خلق دل گسستم

اندیشه ندیم دل بسستم

در آب نمیدی آن ردا را

کش طمع طراز بود شستم

چون سایه جهان پس من آمد

[...]

۲۷ بیت
ناصرخسرو
 
 
۱
۲
۳
۲۳
 
تعداد کل نتایج: ۴۵۶