گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه

 

چو بر سیستان پهلوان گشت شاه

بر اوج سپهر مهی گشت ماه

همه ساز شهرش نکو کرده شد

برو دست فرمانش گسترده شد

ز کارش بد و نیک بی گاه و گاه

[...]

۱۴۷ بیت
اسدی توسی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۲ - در ستایش مظفر الدین قزل ارسلان ایلدگز

 

هر صبح که نو جهان ببینم

از منزل جان نشان ببینم

صبح آینه‌ای شود که در وی

نقش دل آسمان ببینم

پویم پی کاروان وسواس

[...]

۱۴۷ بیت
خاقانی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن

 

چو اقبال از نظام الملک برگشت

بکشت بخت او شبنم شرر گشت

نهال دولت او این برآورد

که از خود چون چنار آتش برآورد

ز مغروری و مستی و جوانی

[...]

۱۴۷ بیت
کلیم
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸

 

نخست آینه‌ای بهر دیدن خود خواست

قرار کار، به خلق سرای امکان داد

به عقل آیه والایی دو عالم خواند

به عرش، پایهٔ بالایی نه ایوان داد

ز مرحمت، به طربگاه هشتمین ایوان

[...]

۱۴۷ بیت
آذر بیگدلی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲

 

تو پریچهره مر از مردم بالائی

که در آئی و بچشم اندر مینائی

دل هر دل شده یا بی بربائی

یا که خون‌سازی از دیده بپالائی

ببری ور که کنی خون تو دل آرائی

[...]

۱۴۷ بیت
صفی علیشاه
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۴ - فی رثاء سید الشهداء علیه السلام

 

بسیط روی زمین باز بساط غم است

محیط عرش برین دائرۀ ماتم است

باز چرا مهر و ماه تیره چه شمع عزاست

باز چرا دود آه تا فلک اعظم است

ماتم جانسوز کیست گرفته آفاق را

[...]

۱۴۷ بیت
غروی اصفهانی