نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش
ساقی به کجا که می پرستم
تا ساغر می دهد به دستم
آن می که چو اشک من زلال است
در مذهبِ عاشقان حلال است
در می به امید آن زنم چنگ
[...]

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۲۳ - در بیان آن که آدمی اوست که ممیز باشد تا تواند فرق کردن میان حق و باطل و دروغ و راست و قلب و نقد. از این رو میفرماید پیغامبر علیه السلام که اَلمُؤْمِنُ کَیِّسٌ ممیزٌ. در هر که تمیز باشد به نقش ظاهر فریفته نشود همچنانکه صراف به نقش درم و سکهٔ آن فریفته نمیشود، مردان حق صرافاناند نقد را از قلب و حق را از باطل میدانند و جدا میکنند و در تقریر آنکه مدح اولیاء میکردم شیطان از سر رهزنی که خلق اوست گفت از مدح دیگران تو را چه فایده و خواست که مرا از آن طاعت باز دارد. همچنانکه به شخصی که دایم یا رب میگفتی گفت چند یا رب میگوئی، چون تو را لبیکی جواب نمیرسد بدین طریق آن رهرو را از راه برد تا سالها از ذکر و طاعت بماند. بعد مدتها از حق تعالی بوی خطاب رسید که ترک یا رب گفتن چرا کردی. گفت از آن که لبیک جواب نمیرسید. حق تعالی فرمود که آن یا رب گفتن تو عین لبیک گفتن من است، آخر من تو را بر آن میدارم که یا رب میگوئی و اگر چنین نیست دیگران چرا نمیگویند. پس به خود آمد و دانست که آن منع مکر شیطان است. باز بر سر رشته افتاد و به یا رب گفتن مشغول شد
مصطفی گفت مؤمن است عزیز
زانکه او راست راستین تمییز
کیس است و ممیز آن طاهر
نکند التفات بر ظاهر
گر بود صورتش چو مه زیبا
[...]

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۱۴ - گرفتار شدن سام به دست عالم افروز پری
وز آن سو جهان پهل شیر نر
سوی لشکر خویش شد رهسپر
تکش خان و قلواد شمشیرزن
تمرتاش و قلوش صف شکن
برانگیخته ابرش تیزگام
[...]

سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۳ - بوسه بر باد (۳)
همین قصه میکرد مرغی به باغ
ز درد جدائیش در سینه داغ
شب تیره تا روز روشن نخفت
غم یار خود با دل ریش گفت
برآمد به گوش ملک زاریاش
[...]

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ترکیبات » ایام چهره خراشیدن صفحات به ناخن قلم - و هنگام سیه پوش گردیدن ابیات به نیل ماتم
ماه محرم است، فغان را خبر کنید
وز بهر سرور شهدا، گریه سر کنید
ایام بی حلاوتی آل مرتضاست
قطع نظر ز دیدن شهد و شکر کنید
از دست دشمنان،شه دین ماند خشک لب
[...]

صفی علیشاه » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱
دلا دیدی که در درماندگی ها
نبودت ملجائی جز آل طاها
ز پا صد بار افتادی و دستت
علی بگرفت و اولادش بهرجا
یکی بر بند بار از ملک هستی
[...]

ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
ابتدا هست یار و آخر نیز
حکم خاوندگار حی عزیز
آنچه بنوشته اندرین ورق است
شرط و اصل شدن باهل حق است
اهل حق را درین دوازده ماه
[...]
