گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۲ - ایزدی یزدی

 

بر نیک وبد جهان پر درد و دریغ

گه خنده کنم چو برق و گه گریه چو میغ

غیر از لب ساغر و دم صبح مرا

لبها لب مار گشت و دمها دم تیغ

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۲ - ایزدی یزدی

 

ای ساقی بادهٔ محبت جامی

وی قاصد غمزهٔ بتان پیغامی

تا کی هدف تیر تغافل باشیم

قهری، لطفی، تبسمی، دشنامی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۵ - ابراهیم اردوباری

 

هر زنده دلی که او ز اهل درد است

دانسته ز اسباب تعلق فرد است

هر پیر زنی مرگ طبیعی دارد

مردی که به اختیار میرد مرد است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۲ - بوحفص خوزی

 

از بس که بدیدم ز وصال تو فراق

جویای فراق گشتم اندر آفاق

اکنون که به من فراق تو کرده وفاق

خواهی تو به شام باش و خواهی به عراق

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۳ - برهان کرمانی

 

ای دوست قبولم کن م و جانم بستان

مستم کن و از هر دو جهانم بستان

با هرچه دلم قرار گیرد بی تو

آتش به من اندر زن و آنم بستان

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۴ - باباشاه عراقی

 

واحد چو به کثرت آورد روی ظهور

گردد به حجابات مراتب مستور

تکرار وجود ماست این مرتبه‌ها

ماییم به تکرار خود از خود شده دور

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۶ - بینوای بدخشانی

 

من آب شدم سراب دیدم خود را

دریا گشتم حباب دیدم خود را

آگاه شدم تمام دیدم غفلت

بیدار شدم به خواب دیدم خود را

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۶ - بینوای بدخشانی

 

با مردم عام هست خود عارف عام

آگاه ز پختگی او نی هر خام

بینند به رنگ خویش او را همه خلق

در بی رنگی اگرچه او هست تمام

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۶ - بینوای بدخشانی

 

عارف بود آنکه خویش را کرد فنا

اثبات نمود ذات حق را به بقا

صوفی است کسی که خویش را کرد ثبوت

دریافت به خود جمله صفات و اسما

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه

 

تا از ره و رسم عقل بیرون نشوی

یک ذره از آنچه هستی افزون نشوی

یک لمعه ز روی لیلیت بنمایم

عاقل باشم اگر تو مجنون نشوی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه

 

ای دل که ز مدرسه به دیر افتادی

وندر صف اهل زهد غیر افتادی

الحمد که کار خود رساندی تو به جای

صد شکر که عاقبت به خیر افتادی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه

 

آهنگ حجاز می‌نمودم من زار

کامد سحرم ز دل به گوش این گفتار

یارب به چه روی جانب کعبه رود

گبری که کلیسیا ازو داردعار

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه

 

از نالهٔ عشاق نوایی بردار

وز درد و غم دوست دوایی بردار

از منزل یار تا تو ای سست قدم

یک گام زیاده نیست گامی بردار

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه

 

تانیست نگردی ره هستت ندهند

این مرتبه با همت پستت ندهند

چون شمع قرار سوختن گر ندهی

سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه

 

هر تازه گلی که زیب آن گلزار است

گر بینی گل و گر بچینی خار است

از دور نظر کن و مرو پیش که شمع

هرچند که نور می‌نماید نار است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه

 

در میکده دوش زاهدی دیدم مست

تسبیح به گردن و صراحی بر دست

گفتم ز چه در میکده جا کردی گفت

از میکده هم به سوی حق راهی هست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۰ - تشبیهی کاشانی ره

 

بحر کرمم، منت جود که برم

محو عدمم، نام وجود که برم

گویند سجود پیش حق باید کرد

چون من همه حق شدم سجود که برم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی

 

هم سایه و همنشین و هم ره همه اوست

در دلق گدا واطلس شه همه اوست

در انجمن فرق ونهانخانهٔ جمع

باللّه همه اوست ثُمَ باللّه همه اوست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی

 

ای آن که به قبلهٔ وفا روست ترا

بر مغز چرا حجاب شد پوست ترا

دل در پی این و آن نه نیکوست ترا

یک دل داری بس است و یک دوست ترا

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی

 

چیزی که نه روی در بقا باشی ازو

آخر هدف تیر بلا باشی ازو

از هرچه به مردگی جدا خواهی شد

آن به که به زندگی جدا باشی ازو

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۲۹
sunny dark_mode