گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و دوم » بخش ۱ - المقالة الثانیة و العشرون

 

گفت تا کردم برون سر از زمین

روز و شب از شوق مینالم چنین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثة و العشرون

 

من که باشم در همه روی زمین

تا مرا نامی بود در کوی دین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و سوم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

مرد گفتا می ندانم سر این

شرح ده تا این شکم گردد یقین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

بامدادی رفت ابلیس لعین

تا به درگاه نبی العالمین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

سیدش گفتا که رفتم ای لعین

گفت دیدی عرش رب العالمین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

گرچه هستی هم رسول و هم امین

طوق من میبین و ایمن کم نشین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

کاملی گفتست از اهل یقین

گر جهودان جمله بگزینند دین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۱ - المقالة الحادیة الثلثون

 

سالک آمد پیش پیر پیش بین

پیش او برگفت حالی درد دین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

گفت ازاین این کار کردم بر یقین

تا توم گوئی چرا کردی چنین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

تا زلیخا گفت ای پاکیزه دین

نیست در خورد جوانمردیت این

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

گشت پیدا یک کبوتر نازنین

رفت موسی را همی در آستین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

گر گناه اولین و آخرین

بیش باشد ز آسمانها و زمین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسة و الثلثون

 

گفت ای سلطان دارالملک دین

وی رسول خاص رب العالمین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

گفت هان قصد کجا داری چنین

گفت قصد قرب رب العالمین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و ششم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

کرد پرخاک و نهفتش بر زمین

آن یکی گفتش چرا کردی چنین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و ششم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل

 

سایلی گفتش چه میجوئی ازین

گفت ای غافل چرا گوئی چنین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۴ - الحكایة ‌و التمثیل

 

عشق را گر بودئی صاحب یقین

نیستی استاده معشوقت چنین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۱۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

آن وزیرش گفت عدلی این چنین

کز تو ظاهر گشت درروی زمین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

یک شب از شبها شبی بس سهمگین

روی خود برداشت از خاک زمین

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

کرد امروزم چنین شوریده دین

تا چه خواهد کرد با من بعد ازین

عطار
 
 
۱
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۳۰
sunny dark_mode