گر تو مردی راه عشقش را گزین

تا شوی فرخنده دردنیا و دین

چونکه در عشق آمدی حق را ببین

تا که حاصل گرددت عین الیقین

گر تو خواهی شاهی دنیا و دین

عدل کن راضی مشو با ظلم و کین

در معانی رهنمای اهل دین

او بشهر علم حقّ بودی امین

پند هشتم باش با دانا قرین

تا به نام نیک باشی همنشین

از بدان بگریز و با نیکان نشین

تو ایاز خاص باش و شاه بین

خیر باشد شاهی دنیا و دین

خیر باشد با شریعت همنشین

در ده و دو هست پند من همین

زینهار از دشمنان دوری گزین

گفته است حق در کلام خویش این

رو تو «فی النّار یقولون» را ببین

جنگ باید بهر بی دینان دین

خود مسلمان را نباشد هیچ کین

هرکه او با فقر باشد همنشین

می‌نهم بر خاک پایش من جبین

پند پیرانست فتح الباب دین

پند پیرانت کند با دین قرین

گفت عطّارت که بیخوای گزین

باش دایم با دل شب همنشین

دست او خود دست حقّ دانم یقین

گر نمی‌دانی برو قرآن ببین

عشق و عقل و نسیه و نقدش ببین

بعد از آن بر تخت انسانی نشین

شک میاور نور ایشان را ببین

ورنه باشی همچو شیطان لعین

بعد از ایشان دوستان شه ببین

تا چها کردند با مشتی لعین

جعفر صادق شد او کرسی نشین

زآنکه داند علم حق را او یقین

کرد جعفر عاشقان را راه بین

در طریقت راه عاشق را گزین

رو تو شه را در وجود خویش بین

تا شود همچون سلیمانت نگین