عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲ - در ذات و صفات و توحید حضرت باری تعالی فرماید
یکی دیدم درون جان سراسر
از آن اسرار ربّانی تو مگذر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳ - در اثبات عین الیقین فرماید
منم توحید خود گویان و جوهر
نموده از نمود چرخ و اختر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید
چو مردان راه کن دریاب زین بحر
که چیزی نیست در دنیا به جز زهر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید
نمانده عقل هم ار عشق مکدر
کی بی عشقت نبینی حق سراسر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید
تو دریائی و از دریا تو جوهر
نمود خویشتن در اسرار بنگر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید
یکی دیدی در اول هم در آخر
نگه میدار هم اسرار ظاهر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴ - در ثنای احدیت و فنای بشریت فرماید
نماند هیچ جز دیدار یکسر
چگویم تا ترا آیدت باور
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵ - در نعت سیّد المرسلین علیه افضل الصّلوات و اکمل التحیّات فرماید
دو گیسویش برنگ مشک اذفر
دو چشم نرگسینش زهره پیکر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵ - در نعت سیّد المرسلین علیه افضل الصّلوات و اکمل التحیّات فرماید
تو کردی دعوت دینها سراسر
تو داری پنج وقت اللّه اکبر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶ - در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید
ببخشم امّتت را من سراسر
که خواهی بود در رهشان تو رهبر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶ - در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید
چو خاصه مهتری او بود رهبر
طفیل نور او آمد سراسر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
از آن جوهر شدی کاین جمله جوهر
ترا باشد که داری هفت کشور
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹ - در معانی ما رَأَیْتُ شَیْئاً اِلّا رَأَیْتُ اللّهَ فیهِ فرماید
دو آئینه است عشق و دل تو بنگر
که پیدا شد در او جانان سراسر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹ - در معانی ما رَأَیْتُ شَیْئاً اِلّا رَأَیْتُ اللّهَ فیهِ فرماید
همه بازار عشق آمد سراسر
بجز عشق ای برادر هیچ منگر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹ - در معانی ما رَأَیْتُ شَیْئاً اِلّا رَأَیْتُ اللّهَ فیهِ فرماید
رخ جانان در این آئینه بنگر
توداری آینه ای دوست درخور
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۱ - در خطاب کردن با دل در رموز معانی فرماید
بسی ره کرده زان سر بدین سر
اگر باور نمیداری تو بنگر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۱ - در خطاب کردن با دل در رموز معانی فرماید
میان خون بماندی خاک بر سر
عجب افتادی این دم زار بنگر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۳ - در ثنا گفتن پیر حضرت یوسف را علیه السلام و جان در باختن او در نظر یوسف فرماید
حجاب از پیش تن بردار و بنگر
که دیدار تو میبینم سراسر
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۴ - در تفسیر وَلَقَدکَرَّمنا بَنی آدَمَ وَحَمَّلنا هُم فی البَرِّ وَالبَحر فرماید
ریاضت او کشید و گشت سرور
ز جمله انبیا او گشت برتر