گنجور

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

گرفتم جملهٔ عالم بخوردی

ندانی جستن از مردن بمردی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل

 

گنه با خویشتن در گور بردی

همه زرها رها کردی و مردی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

به گرد خواجه و شه چند گردی؟

گریزی جوی زین خلقان به مردی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

برآوردی بدردی باد سردی

که تا هنگامه حالی سرد کردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان

 

که از بیمش نکردی باد گردی

کلاه گل ربودن ترک کردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

بدو گفت آنچه باید کرد کردی

کنون درمانش کن گر مرد مردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

پری‌رویی کزان یک شیشه خوردی

به افسون صد پری در شیشه کردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

بجلدی آستین را در نوردی

همه شب بر کنار بام گردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

گهی از دل براری آه سردی

گه از گرمی فرو افتی بدردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

ببین تا چند سوگندان بخوردی

که هرگز از سر پیمان نگردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

چنانت زیر دام آرم بمردی

که بر یک خشت صد گردم بگردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

سر دندان به شکّر تیز کردی

که شفتالوی بادانگیز خوردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی

 

تو کردی با دل من هرچه کردی

کنون خون ریز تا در خون بگردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

چرا چون عود گرد پرده گردی

که شکّر یک تنه صد مرده خوردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز

 

دریغا کز طرب لب تر نکردی

که عمری رنج بردی برنخوردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۸ - غزل گفتن ارغنون ساز در مجلس خسرو و عشرت كردن

 

همه روی زمین بگرفته زردی

به یک ره آسمان شد لاجوردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۳ - آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را

 

ز خود صد دستبردم برشمردی

بنرد حیله صد دستم ببردی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

گهی با گل می گلفام خوردی

گهی صد بوسه از گل وام کردی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۷