گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید

 

چو خواهی کُشتنم آن روی بنمای

زمانی درد من جانا ببخشای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان

 

گهی باشد لگد خور زیر هر پای

شود مانند ذرّه جای بر جای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۰ - در عین ذات وصفات وقدرت و قوّت اسرار الهی فرماید

 

که ای نادیده اتمامم سراپای

چه میگردی چو ذرّه جای بر جای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

سرم در خاک و خون انداز اینجای

مرا دیدار از دیدت بیفزای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

یقین عین الیقینش باز بنمای

در عین الیقینش باز بگشای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

یقین عین الیقینش باز بنمای

در عطّار مسکین را تو بگشای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

اگر کرسی است کرسی رفته از پای

عجائب او فرومانده‌ست بر جای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

سخن باقیست اکنون در تو بگشای

حقیقت گنج کل اینجا تو بنمای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

حقیقت جان و هم این پرده بگشای

مرا رخ از درون پرده بنمای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

نمیبینی تو باد بی سر و پای

که میگردد یقین از جای بر جای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

وصال یار ایشان نیز بنمای

دری بر رویشان هر لحظه بگشای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

از اوّل تا بآخر اندر اینجای

مرادر کل بُد ای جان مانده در پای

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را

 

مرا یک مشکل است این رازبگشای

مرا آن راز اینجاگاه بنمای

عطار
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۷
sunny dark_mode