گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

بسوی آب شد خاکش روانه

اناالحق زد در اینجا بی بهانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

دوئی برداشتندش از میانه

یکی گشتند ازوی جاودانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

در این ره عاشقی باید یگانه

که در یکی بود او جاودانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را

 

نماند لعنت اوجاودانه

دو روزی لعنتی اندر زمانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۹ - جواب دادن ابلیس آن شخص سؤال کننده را

 

ولیکن در میان هستی بهانه

که این ابلیس کرد اندر زمانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۱ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید

 

یکی بین هر دو عالم واصلانه

حقیقت هم توئی کل جاودانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید

 

ترامقصود این بُد در زمانه

که دریابی جمال جاودانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید

 

تو از طاعت بری گوی از زمانه

بیابی هشت جنّت جاودانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۸ - در اسرار خطاب با جان و وصل دیدار فرماید

 

وگر در خویش حق دیدی یگانه

فدا بودی وصال جاودانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۹ - حکایت ابلیس و اسرار وی در حضرت مصطفی علیه السّلام

 

سؤالی کرد از احمد کای یگانه

جوابی ده مرا هان بی بهانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۹ - حکایت ابلیس و اسرار وی در حضرت مصطفی علیه السّلام

 

مبین خود جمله حق بین در زمانه

که تا باشی حقیقت جاودانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۹ - حکایت ابلیس و اسرار وی در حضرت مصطفی علیه السّلام

 

چنین بُد قصّهٔ من ای یگانه

که حق بگرفت برمن این بهانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید

 

حجابت هیچ نبود در زمانه

یکی باشد حقیقت جاودانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

مرا مقصود حقّ است از میانه

وگرنه این همه دانم فسانه

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

ندید است این زمان چون تو زمانه

که هستی بیشکی از حق یگانه

عطار
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷