عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۰ - در ترک پندار خود کردن و از صورت درگذشتن و معانی دریافتن فرماید
زیان صورت کل ازمیان شد
یقین بیشک صور با جان جان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید
یقین دارد از آن او بی گمان شد
صور بگذاشت تا کل جان جان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۵ - در صفات پرده در افتادن فرماید
چو معنی نزد عشقش کاردان شد
ز پیدائی در او کلّی نهان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۶ - در صفات عناصر فرماید
برافشاند آن درو آنگه نهان شد
حقیقت برتر ازکون و مکان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
وصالت یافت اینجا هرکه جان شد
بنزد روی تو از خود نهان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
به من پیدا شد و در من نهان شد
به من آدم در اینجاگه عیان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
حقیقت هر که دید او سرفشان شد
چو جان داد او حقیقت جان جان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
دوئی چون از میان برخاست جان شد
حقیقت جان ابر جانان نهان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
حقیقت واصل هر دوجهان شد
بمعنی برتر از کون و مکان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
چنان در قربت دانش عیان شد
که در قربت جمال بی نشان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
همه دیدار دید و جاودان شد
ولیکن شه ز دید خود نهان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید
برفت و گفت با جاه و نهان شد
دگر با او ابر شرح و بیان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
فنا شد از جهان کل بی نشان شد
ز دیدت برتر از کون و مکان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
وصال شاه دید و جان جان شد
دل و جان باخت با سر و بی نشان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
وصال آن دید الّااللّه آن شد
که اینجا همچو او عین العیان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
از او دل یافت آگاهی و جان شد
چو او دل در حقیقت کل نهان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
نهان شد قطره و صورت نهان شد
از آن مر بحر بیخویش و فغان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
سخن اندر یکی گفت و نهان شد
در آن عین نهانی جان جان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
سخن گفت و نشانش بی نشان شد
از آن در بی نشانی کل عیان شد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۱ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید
مراد عاشق اینجا حاصل آن شد
که چون صورت ز جان اینجا نهان شد