گنجور

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

ز چشمش اشک ریزان شد چو باران

همی لرزید چون برگ چناران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

ز تفّ برق تیغش نامداران

سپر بر آب افکندی چو باران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۰ - پاسخ دادن هرمز دایه را

 

بپاسخ گفت گل چون سوکواران

چرا بر خود نگریم همچو باران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

اگر سیماب باریدی چو باران

بماندی بر سنان نیزه داران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

شفق میریخت تیغش همچو باران

وزو چون برق سوزان تیغداران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

چو یک هفته برفتند آن سواران

غلط کردند راه از برف و باران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

به‌آه سینهٔ شب زنده‌دار‌ان

به خون دیدهٔ پرهیزگار‌ان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

برون آمد ز ایوان پیش یاران

بگفت احوال خود با نامدار‌ان

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز

 

شه سرگشته دل در پیش یاران

فرو میریخت خون دل چو باران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۴ - رفتن خسرو و گل بباغ

 

چنان پربار بودی شاخساران

که بروی بسته بودی راه باران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

سپاه او فزونند از هزاران

صدی بشمر بهر یک قطره باران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

جهان پنهان شد از گرد سواران

هوا تاریک گشت ازتیر باران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

چو تیغ از خون دشمن ریخت باران

قلم شد تیغ در دست سواران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

خروشان گشته گرد شاخساران

بصد آواز مرغان بهاران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

زمین پوشید زیر سبزه زاران

فلک بگرفته برگ شاخساران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

برنگ خون ز زیر ریگساران

ز ماران گشت پیدا صد هزاران

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۴ - وداع هرمز پیر را و رفتنش بجانب روم

 

بآخر شهریار وجمع یاران

روان گشتند چون از میغ باران

عطار
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode