عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۸) حکایت شیخ علی رودباری
چنین گفتند جمعی هم دیاری
ز لفظ بوعلیّ رودباری
که در حمّام رفتم من یکی روز
جوانی تازه دیدم بس دلفروز
برخساره چو ماه آسمان بود
[...]
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۴) حکایت وفات اسکندر رومی
چو اسکندر ز دنیا رفت بیرون
حکیمی گفت ای شاه همایون
چو زیر خاک میگشتی چنین گم
چرا میکردی آن چندان تنّعم
دریغا و دریغا روزگارم
[...]
عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۱ - المقاله الرابع عشر
خوش است این کهنه دیر پرفسانه
اگر نه مردنستی در میانه
درین محنت سرا اینست ماتم
که ما را میبنگذارند با هم
خوشستی زندگانی و کیستی
[...]
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
مگر آن روستایی بود دلتنگ
بشهر آمد همی زد مطربی چنگ
خوشش آمد که مطرب چنگ بنواخت
کشید او لالکا در مطرب انداخت
سر مطرب شکست او چنگ بفکند
[...]
عطار » سی فصل » بخش ۹
بدان کانسان کامل انبیا بود
ولی بهتر ز جمله مصطفی بود
به عالم انبیا بسیار بودند
نه جمله واقف اسرار بودند
ولیکن شش پیمبر در طریقت
[...]
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۵ - در شرح دل فرماید
بجدّ و سعی خود آن را طلب کن
اگر یابی دل آنگاهی طرب کن
همی جو دل اگر دل باز یابی
که خود را محرم هر راز یابی
چو روی دل ببینی شادگردی
[...]
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۶ - در نموداری یقین میان جان ودل و فرق در میان اینها
بجان و دل قدم زن اندرین راز
بجان و دل نگر انجام و آغاز
بجان و دل درین ره بازبین تو
ز جان و دل تمامت راز بین تو
چو جانت واصل عهد الست است
[...]
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۷ - در فنای این جهان و بقای آن جهان فرماید
ز اوّل جمله اشیاهست پیدا
که هر یک درچه خواهد بود پیدا
ز اوّل جان و صورت باشد و بس
نداند هیچکس جز حق مراین بس
ز اوّل صورت اندر تخت این خاک
[...]
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۲ - در عین حقیقت بودن و از آن بی خبر شدن فرماید
همه ملک جهان پیش تو هیچ است
همه همچون طلسمی پیچ پیچ است
همه زان تو است و تو منزّه
دریغا چون بری در این سخن ره
همه زان تو است و تو فنائی
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار
یک شبی در بحر شاه اولیا
غوطه خوردم جوهری کرد او عطا
جوهر ذاتش نهادم نام او
من عجایب سرّها دارم در او
هر که خواند جوهرم سلطان شود
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۱ - قال النبی صلی الله علیه و آله: «انا مدینة العلم و علی بابها»
مرتضی و آل او یک مظهرند
حیدر و اولاد از یک گوهرند
حبّ ایشان دار دایم در ضمیر
تا شوی روشن تر از مهر منیر
حبّ ایشان دار و راه شرع رو
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیستم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
شبلی آن کز مغز معنی راز گفت
این حکایت از برادر باز گفت
گفت بود اندر دبیرستان شهر
میرزادی یوسف کنعان شهر
هر دوعالم بر نکوئی نقد او
[...]