گنجور

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳۴ - مهر مادر

 

رنج کشد مادر از جفای پسر لیک

آنچه کشیدست هیچ رنج نداند

رنج پسر بیشتر کشد پدر، امّا

چون پسر آدم نشد ز خویش بِرانَد

مادر بیچاره هر چه طفل کند بد

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳۵

 

ای راد خدیوِ عدل پرور بنگر

طفلی بودم آب به گوشم کردند

خُدّامِ درت مگر که سُنّی بودند

در قتل عمر سیاه پوشم کردند

با حکم ولی عهد خود انصاف بده

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳۶ - تصویر زن

 

بر سردر کاروان سرایی

تصویر زنی به گچ کشیدند

ارباب عمایم این خبر را

از مخبر صادقی شنیدند

گفتند که وا شریعتا، خلق

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳۷ - جواب وحید

 

ستوده طبع وحیدا رسید نامۀ تو

شد از رسیدنش این جان ناتوان خرسند

ز گفته های تو در وصف خویش خُرسندم

چنان که از کرم ابر، بوستان خرسند

نه من به تنها خرسند از آن شدم که شود

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳۸ - بهشت و دوزخ

 

رسول دید که جمعی گسسته افسارند

به چاره خواست کِشان رِبقَه در رِقاب کند

بهشت و دوزخی آراست بهر بیم و اُمید

که دعوتِ همه بر مِنهَج صواب کند

من از جحیم نترسم از آن که بار خدای

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳۹ - اشک شیخ

 

نَعوذُ بِاللَّه از آن قطره‌های دیدهٔ شیخ

چه خانه‌ها که از این آبِ کم خراب کند

شنیده‌ام که به دریای هند جانوری است

که کسب روزی با چشم اشک یاب کند

به ساحل آید و بی‌حس به روی خاک افتد

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۰ - هجو اسب

 

فرمان روای شرق که عمرش دراز باد

می خواست زحمت من درویش کم کند

از پیری و پیادگی و راه های دور

فرسوده دید و خواست که آسوده ام کند

اسبی کرم نمود که از رم به خاطرم

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۱ - پیام به شیرازیان

 

استاد کُلّ فی الکُلّ شوریده است در شعر

تنها نه من بر آنم مَردُم همه بر آنند

از اهل ذوق شیراز خواهم که گاه گاهی

با خوب رو نگاری چون کامِ دل برانند

هر عضو او که بینند از عضو دیگرش به

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۲ - انتقاد از سازندگان آرامگاه فردوسی

 

یک وجب ساخته آخر نشود قبرِ حکیم

شاید از خود دو سه پارک دگر آباد کنند

روحِ فرودسی از این زن‌جَلَبان در تَعَب است

کاش این روحِ گرامی را آزاد کنند

زنده در قبر کنند اهل ادب را لیکن

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۳ - کار و بار

 

ندانم از چه به هر جا که لفظ کار آید

ردیف آن را فی الفور لفظ بار کنند

برای آن که چو گاری به دستشان افتاد

بر آن سرند که تا بار خویش بار کنند

پیاده های سپاهی به شهر ما هر یک

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۴ - در رثای کلنل محمد تقی خان پسیان

 

دلم به حال تو ای دوست دار ایران سوخت

که چون تو شیر نری را در این کُنام کنند

تمام خلق خراسان به حیرتند اندر

که این مقاتلۀ با تورا چه نام کنند

به چشم مردم این مملکت نباشد آب

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۵ - رم

 

یارب این عادت چه می‌باشد که اهل ملک ما

گاه بیرون رفتن از مجلس ز در رم می‌کنند

جمله بنشینند با هم خوب و برخیزند خوش

چون به پیش در رسند از همدگر رم می‌کنند

همچنان در موقع وارد شدن در مجلسی

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۶ - وزیران دیدنی

 

وزرا از چه دیده می نشوند

راستی مردمانِ دیدنیند

نی غلط گفتم این معیدی ها

دیدنی نه، همان شنیدنیند

تا وزیرند از کسان ببرند

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۷ - تاریخ وفات عزیز علیا (۱۳۰۶ هق)

 

سود و زیان جهان دیده و سنجیده ایم

کسی که خورد و خوراند از این جهان برد سود

بقا بقای خداست بجز خدا هر که هست

برون رود از جهان دیر زید یا که زود

یکی قمر طلعتی که بد فرشته نهاد

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۸ - قطعه

 

قبض آقای کمال السلطنه است

بایدش امضا کنی بسیار زود

پس فرصتی با همین مَشدی سُهَیل

تا نمایم من دُعا بر آن وجود

گر رسوم از ما طمع داری بگو

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۴۹ - علت بی‌تابی نوزاد

 

هیچ می‌دانی تو هر طفلی که آید در جهان

از چه توأم با عُوَیل و ضَجه و زاری بُوَد

گرچه خون می‌خورده اندر حبس تاریک رحم

وین زمانش نوبت شیر و شکر خواری بود

این از آن باشد که در لوح ازل بیند ز پیش

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵۰ - جواب تبریک شوریده

 

گفت شوریده به من تهینت عید ز فارس

گشت از تهنیت او به من این عید سعید

کاش شوریده در این سال به طهران می بود

تا همه روز به ما می شد فرخنده چو عید

شعر او از لب او لذّت دیگر دارد

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵۱ - فقیه

 

نشسته بود فقیهی به صدر مجلس درس

بجای لفظ عَن اندر کتاب خود من دید

قلم تراش و قلم برگرفت و مَن عَن کرد

سپس که داشت درآن باب اندکی تردید

یکی ز طُلاب این دید و گفت با دگران

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵۲ - هجو حاکم

 

این حاکم بی عُرضه به ما اهل خراسان

دردی نفرستاد و دوا نیز نبخشید

گویند که از فرط لثامت به همه عُمر

در راه خدا نان به گدا نیز نبخشید

تنها نه از او خلق خدا خیر ندیدند

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۵۳ - قطعه

 

نصرت السلطنه دیوان عدالت را میر

صله شعر من از چیست به تأخیر کشید

از چه شه زاده حاکم صله شعر مرا

جزو اشرار قراداغ به زنجیر کشید

وعده وصل بد آیا که به تأخیر افتاد

[...]

ایرج میرزا
 
 
۱
۶
۷
۸
۹
۱۰
۱۲