گنجور

نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۵ - حکایت سه - محمود و ایاز و عنصری

 

کی عیب سر زلف بت از کاستن است

چه جای به غم نشستن و خاستن است

جای طرب و نشاط و می خواستن است

کاراستن سرو ز پیراستن است

۲ بیت
نظامی عروضی
 

نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۷ - حکایت پنج - امیرمعزی

 

ای ماه چو ابروان یاری گوئی

یا نی چو کمان شهریاری گوئی

نعلی زده از زر عیاری گوئی

در گوش سپهر گوشواری گوئی

۲ بیت
نظامی عروضی
 

نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۷ - حکایت پنج - امیرمعزی

 

چون آتش خاطر مرا شاه بدید

از خاک مرا بر زبر ماه کشید

چون آب یکی ترانه از من بشنید

چون باد یکی مرکب خاصم بخشید

۲ بیت
نظامی عروضی
 

نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۸ - حکایت شش - ازرقی

 

گر شاه سه‌شش خواست سه‌یک زخم افتاد

تا ظن نبری که کعبتین داد نداد

آن زخم که کرد رای شاهنشه یاد

در خدمت شاه، روی بر خاک نهاد

۲ بیت
نظامی عروضی
 

نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۹ - حکایت هفت - مسعود سعد سلمان

 

در بند تو ای شاه ملکشه باید

تا بند تو پای تاجداری ساید

آن کس که ز پشت سعد سلمان آید

گر زهر شود ملک تو را نگزاید

۲ بیت
نظامی عروضی