مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۲ - تفسیر قوله علیهالسلام موتوا قبل ان تموتوا بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی کی ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما
بیحجابت باید آن ای ذو لباب
مرگ را بگزین و بر دران حجاب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۶ - داستان آن شخص کی بر در سرایی نیمشب سحوری میزد همسایه او را گفت کی آخر نیمشبست سحر نیست و دیگر آنک درین سرا کسی نیست بهر کی میزنی و جواب گفتن مطرب او را
گفت گفتی بشنو از چاکر جواب
تا نمانی در تحیر و اضطراب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۸ - باز گردانیدن صدیق رضی الله عنه واقعهٔ بلال را رضی الله عنه و ظلم جهودان را بر وی و احد احد گفتن او و افزون شدن کینهٔ جهودان و قصه کردن آن قضیه پیش مصطفی علیهالسلام و مشورت در خریدن او
عاشق و معشوق مرده ز اضطراب
مانده ماهی رفته زان گرداب آب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۹ - وصیت کردن مصطفی علیهالسلام صدیق را رضی الله عنه کی چون بلال را مشتری میشوی هر آینه ایشان از ستیز بر خواهند در بها فزود و بهای او را خواهند فزودن مرا درین فضیلت شریک خود کن وکیل من باش و نیم بها از من بستان
مستمع او قایل او بیاحتجاب
زانک الاذنان من الراس ای مثاب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۳۱ - معاتبهٔ مصطفی علیهالسلام با صدیق رضی الله عنه کی ترا وصیت کردم کی به شرکت من بخر تو چرا بهر خود تنها خریدی و عذر او
خوابها میدید جانم در شباب
که سلامم کرد قرص آفتاب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۳۶ - در آمدن مصطفی علیهالسلام از بهر عیادت هلال در ستورگاه آن امیر و نواختن مصطفی هلال را رضی الله عنه
گفت چون باشد خود آن شوریده خواب
که در آید در دهانش آفتاب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۳۷ - در بیان آنک مصطفی علیهالسلام شنید کی عیسی علیهالسلام بر روی آب رفت فرمود لو ازداد یقینه لمشی علی الهواء
تو مرا گویی که از بهر ثواب
غسل ناکرده مرو در حوض آب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۱ - قصهٔ درویشی کی از آن خانه هرچه میخواست میگفت نیست
گفت « باری اندکی پیهم بیاب »
گفت « آخر نیست دکان قصاب »
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۴ - رجوع به قصهٔ رنجور
بر مراد دل همیگشت او بر آب
تا که صحت را بیابد فتح باب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۵ - قصهٔ سلطان محمود و غلام هندو
پس پدر مر مادرم را در جواب
جنگ کردی کین چه خشمست و عذاب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۶ - لیس للماضین هم الموت انما لهم حسره الموت
شحم تو در شمعها نفزود تاب
لحم تو مخمور را نامد کباب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۷ - بار دیگر رجوع کردن به قصهٔ صوفی و قاضی
نفخ در وی باقی آمد تا ماب
نفخ حق نبود چو نفخهٔ آن قصاب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۵ - دعوی کردن ترک و گرو بستن او کی درزی از من چیزی نتواند بردن
گفت من ضامن که با صد اضطراب
او نیارد برد پیشم رشتهتاب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۵ - دعوی کردن ترک و گرو بستن او کی درزی از من چیزی نتواند بردن
ترک را آن شب نبرد از غصه خواب
با خیال دزد میکرد او حراب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۱ - جواب دادن قاضی صوفی را
بهر این دکان طبع شورهآب
هر دو عالم را روا داری خراب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل
چاش گل تن فکر تو همچون گلاب
منکر گل شد گلاب اینت عجاب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۵ - قصهٔ آن گنجنامه کی پهلوی قبهای روی به قبله کن و تیر در کمان نه بینداز آنجا کی افتد گنجست
یک فرح آن کز پس ششصد حجاب
گوش او بشنید از حضرت جواب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۵ - قصهٔ آن گنجنامه کی پهلوی قبهای روی به قبله کن و تیر در کمان نه بینداز آنجا کی افتد گنجست
چون گذاره شد حواسش از حجاب
پس پیاپی گرددش دید و خطاب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۵ - قصهٔ آن گنجنامه کی پهلوی قبهای روی به قبله کن و تیر در کمان نه بینداز آنجا کی افتد گنجست
ور کنی خدمت نخوانی یک کتیب
علمهای نادره یابی ز جیب
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۰ - حکایت مرید شیخ حسن خرقانی قدس الله سره
از مثل وز ریشخند بیحساب
آن مرید افتاد از غم در نشیب