×
رهی معیری » منظومهها » سوگند
لالهرویی بر گل سرخی نگاشت
کز سیهچشمان نگیرم دلبری
از لب من کس نیابد بوسهای
وز کف من کس ننوشد ساغری
تا نیفتد پایش اندر بندها
[...]
۶ بیت
رهی معیری » منظومهها » سنگریزه
روزی به جای لعل و گهر سنگریزهای
بردم به زرگری که بر انگشتری نهد
بنشاندش به حلقه زرین عقیقوار
آن سان که داغ بر دل هر مشتری نهد
زرگر ز من ستاند و بر او خیره بنگریست
[...]
۱۸ بیت