گنجور

رهی معیری » غزلها - جلد سوم » پردهٔ نیلی

 

رفتیم و پای بر سر دنیا گذاشتیم

کار جهان به اهل جهان واگذاشتیم

چون آهوی رمیده ز وحشت‌سرای شهر

رفتیم و سر به دامن صحرا گذاشتیم

ما را به آفتاب فلک هم نیاز نیست

[...]

۱۳ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » چند تغزل » ماه قدح‌نوش

 

هوشم ربوده ماه قدح‌نوشی

خورشیدروی زهره بناگوشی

زنجیر دل ز جعد سیه سازی

گلبرگ تر به مشک سیه پوشی

از غم به سان سوزن زرینم

[...]

۱۳ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱ - نیروی اشک

 

عزم وداع کرد جوانی به روستای

در تیره شامی از بر خورشید طلعتی

طبع هوا دژم بد و چرخ از فراز ابر

همچون حباب در دل دریای ظلمتی

زن گفت با جوان که از این ابر فتنه زای

[...]

۱۳ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۷ - سرنوشت

 

اعرابی‌ای به دجله کنار از قضای چرخ

روزی به نیستانی شد ره‌سپر همی

ناگه ز کینه‌توزی گردون گرگ‌خوی

شیری گرسنه گشت بدو حمله‌ور همی

مسکین ز هول شیر هراسان و بیمناک

[...]

۱۳ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » منظومه‌ها » مریم سپید

 

عروس چمن مریم تابناک

گرو برده از نوعروسان خاک

که او را به جز سادگی مایه نیست

نکوروی محتاج پیرایه نیست

به رخ نور محض و به تن سیم ناب

[...]

۱۳ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۴ - تو را خواهم

 

نه راحت از فلک جویم

نه دولت از خدا خواهم

وگر پرسی چه می خواهی

تو را خواهم تو را خواهم

نمی خواهم که با سردی

[...]

۱۳ بیت
رهی معیری
 

رهی معیری » ترانه‌ها و نغمه‌ها » شمارهٔ ۱۸ - آذربایجان

 

آرزوی ما تویی تو

قبلهٔ دل‌ها تویی تو

جان بی‌تو آرامی ندارد

کآرامِ جانِ ما تویی تو

عاشقم ای مه به رویت

[...]

۱۳ بیت
رهی معیری