فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
گرفتش دست آن پر مایه فرزند
بخور گفتا برین گفتار سوگند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
بخورد از راستی پاکیزه سوگند
که هرگز نشکند در مهر پیوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
چو شاهنشه بدین سان خورد سوگند
به کار ویس دل را کرد خرسند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
قضای بد مرا در مهری افگند
فزون از مهر مام و مهر فرزند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
ترا اندر کنار من که افگند
مرا با دیو چون افتاد پیوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
چو با دلبر نبودش روی پیوند
به بوی جانفزایش بود خرسند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
سیه روباهی از بالا برافگند
ز تن جامه ز دل اندوه برکند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
بسا دل سوخته دیدم خداوند
فگنده مهر بنده بر دلش بند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ
چو باشد رام در ره ویس در بند
نیابند ایچ گونه روی پیوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۲ - بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
به خواهش بازگفتند ای خداوند
ترا رامین برادر هست و فرزند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
وزان پس هر دو را در خانه افگند
به مرگ هردوان دل کرد خرسند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
ترا نه زخم دارد سود و نه بند
نه زنهار و نه پیمان ونه سوگند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد
چرا زادم چنین بدبخت فرزند
چرا کردم چنین وارونه پیوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد
در کامم شده بسته به صد بند
به بخت من مزایاد ایچ فرزند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
هزاران دل بخشم از جای بر کند
به هجران داد تا بر آتش افگند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
به یزدان جهانش داد سوگند
که امشب چون بجستی زین همه بند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
برید از گیسوانش حلقه ای چند
بدان گیسو بریدن گشت خرسند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۹ - بزم ساختن موبد در باغ و سرود گفتن رامشگر گوسان
بخور با من به مهر و ماه سوگند
که با ویست نباشد مهر و پیوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
نبایستی که رامین خردمند
ابا ویسه بکردی مهر و پیوند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
درخت کام تو گردد برومند
تو باشی در جهان مهتر خداوند