گنجور

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

دلا باز این همه افسردگی چیست؟

به عهد گل چنین پژمردگی چیست؟

اگر آزرده ای از توبه ی دوش

دگر بتوان شکست آزردگی چیست؟

شنیدم گرم داری حلقه ی دوش

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

دیشب من و دل به قول آن عهد شکن

در کوچه ی انتظار کردیم وطن

چون مرغ سحر آیه ی نومیدی خواند

شرمنده شدم من از دل و دل از من

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

آن دوست که عهد دوستداری بشکست

میرفت و منش گرفته دامن در دست

می گفت که بعد از این بخوابم بینی

پنداشت که بعد ازاو مرا خوابی هست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

چو تاثیری ندارد جز فراموشی برش قاصد

بنام غیر گوید کاش پیغامی که من دادم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

بس که در صید دل من برده شوخی ها به کار

جسته ام از دام و پندارد گرفتارم هنوز

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

دل کیست که گویم از برای غم توست

بیگانه ی خویش و آشنای غم توست

لطفی است که میکند غمت با دل من

ورنه دل تنگ من چه جای غم توست

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

ای روی تو همچون کف پیغمبر تو

پیغمبر ما به حق شود رهبر تو

ترسم که تو دین موسوی مگذاری

من دین محمدی نهم بر سر تو

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

من ناله ی آتشین نمیدانستم

من جان و دل حزین نمیدانستم

نه نام بمن گذاشتی نه نشان

ای عشق ترا چنین نمیدانستم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

تا گفت بلی، دل به بلای تو در افتاد

هرگز زبلای تو نرست این چه بلا بود؟

میل از طرف ما مشمارید که در کاه

هر میل که بود از طرف کاهربا بود

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

نوبهاران به که عزم عشرت آبادی کنیم

بگذریم از بوستان از دوستان یادی کنیم

بلبلان از بوی نوروزی به فریاد آمدند

کم نئیم از بلبلی ما نیز فریادی کنیم

خیمه سلطان گل بر سبزه و صحرا زدند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

دردا که نرست اندر این باغ

یک لاله که نیست بر دلش داغ

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

سررشته حیات گست و یقین نشد

کاین تار و پود کسوت ما از چه رشته اند

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول

 

اول که مرا عشق نگارم بربود

همسایه من زناله ی من نغنود

و اکنون کم شد ناله چو دردم بفزود

آتش چو همه گرفت کم گردد دود

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

کدام روز بیک جا قرار داشت دلم

همیشه این دل بی خانمان هوائی بود

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

خسروان را همه اسباب فراغت دادند

وز همه خسرو بیچاره فراغت دارد

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

هر که را حسنی بود آیینه دار روی اوست

هر که دارد داغ عشقی از سگان کوی اوست

فتنه ی پیران نه تنها شد که طفل مکتبی

چون الف گوید مرادش قامت دلجوی اوست

گاه گاه از شرم مردم چشم می پوشم ولی

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

ای بروی تو هر که را نظری است

خاک پای تو هر کجا که سری است

گر زند دم زخاک پای تو باد

نشنوی قول آن که دربدری است

دل که دروی حدیث غیر گذشت

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

خیز و کام دل از این منزل ویران مطلب

غنچه ی عافیت از گلشن دوران مطلب

باش قانع به نشان قدم ناقه ی صبر

خاک خور، خاک در این راه و زکس نان مطلب

پرده های دل سودا زده ی خونین را

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

آفتاب نیمروزی و به خدمت کردنت

میرسد خورشید اگر در نیمه شب میخوانیش

زن گرنه یکی هزار باشد

در عهد، کم استوار باشد

چون نقش وفا و عهد بستند

[...]

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید

که زانفاس خوشش بوی کسی می آید

شیخ بهایی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode