جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶۵ - در ذکر حال طایفه دیگر از بی ادبان در احکام الهی و ادب نبوی چیزها می افزایند به مقتضای طبع و هوای خویش
شستن روی و دست و پا یک بار
فرض شد در شریعت مختار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶۵ - در ذکر حال طایفه دیگر از بی ادبان در احکام الهی و ادب نبوی چیزها می افزایند به مقتضای طبع و هوای خویش
شرع را چون به طبع بندی کار
از سر کوی شرع بندی بار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶۶ - حکایت ساده دلی که در خواب دزد جامه ها و دستارش ببرد و ازارش گذاشت و او ازار از پای کشید و در سر بست تا سرش برهنه نباشد
دست خود برد سوی سر دو سه بار
نه کله باز یافت نی دستار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶۷ - در وسوسه نماز و نیت برای کسب جمعیت
هر که در خانه کرد خر تیمار
برد آسان به سوی منزل بار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶۹ - در ذکر اصحاب تفرقه علی طبقاتهم
بی فروغ وصول تیره و تار
از فروع و اصول کرده شعار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶۹ - در ذکر اصحاب تفرقه علی طبقاتهم
نه به جانش طوالع انوار
تافته از مطالع اسرار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۶۹ - در ذکر اصحاب تفرقه علی طبقاتهم
گر تجارت کند نبندد بار
جز به عزم فریب شهر و دیار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۱ - در بیان آنکه انصاف به عیب خود پرداختن است و نظر به عیب دیگران نه انداختن
پای تا فرق جمله عیبی و عار
چه کنی عیب عمرو و زید شمار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۱ - در بیان آنکه انصاف به عیب خود پرداختن است و نظر به عیب دیگران نه انداختن
منشین بیش ازین به زیر غبار
خیز و غسلی در آب دیده برآر
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۲ - انتقال از نکوهش شعر و سخنوری به مذمت شعرای روزگار
زو یکی گر به غار کرده فرار
ثانی اثنین گشته در بن غار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۲ - انتقال از نکوهش شعر و سخنوری به مذمت شعرای روزگار
پیش ازین فاضلان شعر شعار
کسب کردی فضایل بسیار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۴ - در بیان آنکه آدمی کمال و نقصان خود را نمی داند زیرا که او مخلوق از برای خود نیست بلکه از برای غیر خود است فالذی خلقه انما خلقه لنفسه لاله فما اعطاه الا ما یصلح ان یکون له تعالی فلو علم انه مخلوق لربه لعلم ان الله خلق الخلق علی اکمل صورة تصلح لربه اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین
تا کنند از گناه استغفار
حکم غفار را کنند اظهار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۷۷ - داوود علیه السلام با حضرت حق سبحانه در مناجات خود گفت یا رب لم خلقت الخق؟ حضرت سبحانه در جواب وی گفت کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لاعرف
گوهر حسن را کنند اظهار
تا شود گرم عشق را بازار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۴ - در تأسف و تلهف بر نایافت صحبت عزیزانی که اذا رأوا ذکر الله نشان ایشان است و اولئک الذین انعم الله علیهم در شأن ایشان است
سالها شد که روی در دیوار
دل برآرم به گرد شهر و دیار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۵ - در ترغیب بر تلاوت قرآن و وصف مصحف که محل کتاب اوست
دل به معنی زبان به لفظ سپار
چشم بر خط و نقط و عجم گذار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۵ - در ترغیب بر تلاوت قرآن و وصف مصحف که محل کتاب اوست
جزو جزوش حقایق اسرار
هر یکی را دقایق بسیار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۶ - در بیان معنی استعاذت و حقیقت آن و بیان آنکه شیطان مظهر اسم مضل است پس استعاذت از وی به اسم هادی و مظاهر آن باید کرد
هست حق را دو اسم کارگزار
هر یکی را مظاهر بسیار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۹ - اشارة حرفیة الی الباء
کرد گویی بدین حیث اشعار
آن که الجار گفت ثم الدار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۳ - در انتقال از بسمله به تلاوت کلام الله
از اولواالایدی اش رسیده شعار
بهر نظاره اولواالابصار
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۳ - در انتقال از بسمله به تلاوت کلام الله
دیده از گنج خشت بر دیوار
خشت دیوار گنج کرده شمار