حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ
آن بندهپروری که زبان در دهان نهاد
درّ کلام در صدف هر زبان نهاد
جان را ز لطفِ عذب غذایی لطیف داد
دل را مفرّحی ز سخن در بیان نهاد
در بحر سینه، درّ معانی بپرورید
[...]
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ
چشم و چراغ جمع رسُل هادی سبل
سلطان چار بالش ایوان اصفیا
گنجینهٔ حقایق اسرار کاینات
مجموعهٔ مکارم اخلاق انبیا
دستش محیط جود و دمش کیمیای علم
[...]
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ
قافیه سنجان چو قلم برکشند
گنج دو عالم بسخن در کشند
خاصه کلیدی که درِ گنج راست
زیر زبان مرد سخن سنج راست
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ
غزلسرایی حافظ بدان رسید که چرخ
نوای زهره به رامشگری بهشت از یاد
بداد داد سخن در غزل بدان وجهی
که هیچ شاعر از آنگونه داد نظم نداد
چو شعر عذب روانش ز بر کنی گویی
[...]
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ
حافظ خلوتنشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ
به سال باء و صاد و ذال ابجد
ز روز هجرت میمون احمد
به سوی جنّت اعلی روان شد
فرید عهد شمس الدّین محمّد
به خاک پاک او چون برگذشتم
[...]