اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - وله سترالله عیوبه
چرخ گردان روشن از رای منست
دور گردون کار فرمای منست
گردن و گوش عروس نطق را
زین و زیب از نطق زیبای منست
غرهٔ روی معانی تا ابد
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - وله روحهاللهروحه
لاف دانش میزنی، خود را نمیدانی چه سود؟
دعوی دل کردهای، چون غافل از جانی چه سود
نفس را بریان و حلوا میدهی، او دشمنست
دشمنان را دادن حلوا و بریانی، چه سود
گر خدا را بندهای، بگذار نام خواجگی
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۶۶ - در صفت طلب علم
خنک آن پردلان دین پرور
دل بدین صرف کرده، جان بر سر
همه نزدیک خلق و دور از خویش
به توکل نشسته سر در پیش
خون خود بهر دین فدا کرده
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۸۵ - در تلقین ذکر
ذکر بیفکر علم بیعملست
دل بیعشق چشم پر سبلست
حلقهٔ ذکر حلقهٔ دل تست
گلهٔ ما ز حلق پر گل تست
ذکر در دل چو جای کردو نشست
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۸۸ - در آداب مریدی
طلبت چون درست باشد و راست
خود در اول قدم مراد تراست
حق چو خواهد که بنده راه برد
از بدیهایش در پناه برد
بنده توفیق را چو اهل شود
[...]
اوحدی » جام جم » بخش ۹۲ - در فضیلت بیخوابی
عز ناخفتن، ار تو هستی کس
نص یا «ایهاالمزمل» بس
شود از آب چشم و بیداری
بر زبان چشمهٔ سخن جاری
خواب را گفتهای برادر مرگ
[...]