گنجور

 
۱
۲
۳
۷
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

هستی نبود سزای کس غیر خدا

او هستی‌یِ محض و ماسوا هست نما

در هستی‌یِ ما شروط هستی نایاب

در هستی‌یِ حق کمال هستی پیدا

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

ای آنکه خدای خویش دانیم ترا

طاعت بسزا کجا توانیم ترا

گویند خدای را بحاجات بخوان

حاضرتر از آنی که بخوانیم ترا

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

افسوس ز گام بر غلط هشته ما

وین رفته ز دست سود و سر رشته ما

در مزرع دل فشانده‌ام تخم امید

ای ابر کرم ببار بر کشته ما

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

ای آنکه توئی به‌هستی‌یِ خود واجب

بر جمله‌یِ ماسوا به‌هستی واهب

علم تو بغیر هستیت نیست که نیست

از محضرِ هستی‌یِ تو چیزی غائب

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

اثنی عشری ز زاده‌یِ بوطالب

تا مهدی‌یِ منتظر امام غائب

حب همه را به خویش می‌دان واجب

تا فوز عظیمت رسد از هر جانب

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

از معنی کنت کنز دریاب نکات

حق کرد یکی تجلی از ذات بذات

گشتند بذات او نماینده ذوات

معلول شود بعین علت اثبات

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

در صرف وجود فرق و تمییزی نیست

وز غیر که منفی اَست پرهیزی نیست

یعنی نَبُوَد خدایرا مثل و شریک

هستی همه اوست غیرِ او چیزی نیست

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

عالم چو حباب و هستی‌یِ حق چو یَم است

زین بحر، نمایشِ حبابی کَرَم است

جز هستی‌یِ بحر، هر نمودی است دمی است

بودی که نمود اوست یکدم عدم است

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

از حق چون بنای ملک در تنظیم است

داریم امید عفو و دل پر بیم است

این خوف ورجا تکلف و تعلیم است

گر چاره کار طالبی تسلیم است

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

 

چون شاهد ما بخود نمائی برخاست

اشیا همه را بیک تجلی ‌آراست

سری است در این نکته که عارف گوید

در هر شیئی تمام اشیا پیداست

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

 

گوید همه چیز و هر کسی حق با ماست

چون نیک نظر کنی در او حق پیداست

حق نیست عیان ز دیده‌یِ اهل شهود

پیدا شو و بین که هر چه پیداست خداست

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

معشوق چنانکه جاذب عشاق است

غفران خدا بجرم ما مشتاق است

در روز حساب هر کرا نیست گناه

شرمنده به پیش رحمت خلاق است

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

تا دل نشود بریده از دلخواهت

نبود بحریم لی مع‌الله راهت

از خلق ببند دیده تا باز شود

بر دل در لا اله الا اللهت

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

ای آنکه دو عالم است احیا ز دمت

اشیا همه ریزه‌خوار خوانِ نِعَمَت

با آنکه نرفت جز برحمت قلمت

عصیان مرا چه قدر پیش کرمت

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

در خُلق و خویش خُلق نکو ممتحن است

اِلّا که دلازار و جفا جو بمن است

گر لطف کند با من وگهر قهر نکوست

نیک است نباتی که زمینش حسن است

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

الله که هر شکسته را دل سوی اوست

الله که آب رحمتش در همه جوست

دشمن برضای او شود دوست که هست

در دست تصرفش دل دشمن و دوست

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

 

هنگام سحور جلوه پیر خوش است

در وقت نهار قوت نیم سیر خوش است

چون عصر شود صحبت احباب نکوست

وندر دل شب ناله شبگیر خوش است

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

 

از سِرّ‌ِ علی که جز علی آگاه است

کو نقطه‌یِ تحتِ باءِ بسم الله است

چون نقطه کند تنزل از رتبه‌یِ خویش

گردد الف آنکه اَوَّلِ اَلله است

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

ای جود تو بر وجود اشیاء باعث

مُلک و مَلَک از لطف قدیمت حادث

حادث نبود ز خویش دارای وجود

میرد همه‌یِ زنده و حقش وارث

۲ بیت
صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰

 

ای آنکه ز حقّی به رسالت مبعوث

شد ذات قدیم از تو پیدا به حدوث

تو شافع جرم بوالبشر باش که هست

بر ما ز پدر گناهکاری موروث

۲ بیت
صفی علیشاه
 
 
۱
۲
۳
۷
 
تعداد کل نتایج: ۱۲۸