گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰

 

گفته بودی کز پریشانی شدم چون موی خویش

گشتم از آشفتگی چون طره جادوی خویش

تا چه سودا بر سرت افتاده از آن شوریده زلف

یا چو ما مفتون شدی بر نرگس هندوی خویش

تا رود اندوهت از خاطر، بنه آئینه ئی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۱

 

حلقه در گوش چو دف چنگ صفت سر در پیش

بزنم یا بنواز این تو و این بنده خویش

نشود از تو گذشتن که توئی راحت جان

نشود بی تو نشستن که توئی مرهم ریش

مدعی در پس دیوار و تو در پیش نظر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

دل نبندی بچرخ و دورانش

وان تهی طبل و کهنه انبانش

خون دل خور ز جام غم، کین زال

همه خون است شیر پستانش

غیر خوناب چشم و لخت جگر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳

 

بدستم افتد اگر باز زلف پر شکنش

پریش تر کنم از کار و بار خویشتنش

بخایم آن لب و دندان چون شکر چندان

که جوی خون رود از لعل لب، چو چشم منش

منش چگونه توانم که در بغل گیرم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۴

 

ای آفت جان و فتنه هوش

وی سرو روان و چشمه نوش

آن پسته چرا دهان ببسته است

وان غنچه چرا نشسته خاموش

برخیز و برو بیا و بنشین

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵

 

تو خواجه‌ای و منت چون غلامِ حلقه‌به‌گوش

بگیر گوش و به هر کس بخواهی‌ام بفروش

شود شبی که چو بختم ز در درآیی و من

چو جان به بر کشمت یا چو جامه در آغوش؟

هر آنچه تلخ بگویی از آن لب شیرین

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶

 

هر چه آید ز رنج و راحت پیش

نسپارم بدرد و غم دل خویش

نروم زیر بار منت خلق

هر که هست از توانگر و درویش

دل کس را نمی برم از جای

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

 

گر دماغت تر نشد ای شیخ شهر از جام عشق

بر زبان تکرار کن تا میتوانی نام عشق

هست در خاطر مرا از قول میر عاشقان

نام عشق آخر کشد دل را بسوی جام عشق

عقل و دین در سایه دیوار عشق افتاده پست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸

 

چون گریزد شیخ شهر از نام عشق

کی تواند نوش کرد از جام عشق

خاکیانرا برتری ز افلاکیان

نیست جز از فضل و از انعام عشق

عقل را چبود نهایات الکمال

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹

 

نزند دم فلک بجز دم عشق

عالمی نیست غیر عالم عشق

شادی ای نیست جز که شادی عشق

نیز نبود غمی بجز غم عشق

زین همه نکته ها که عقل سرود

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰

 

باز رسید از یمن، نفخه زحمن عشق

باز دمید از چمن، غنچه خندان عشق

جلوه گر آمد ز دور آتش مهر ظهور

منصعق آمد ز طور موسی عمران عشق

نفحه باد صبا زد بچمن مرحبا

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱

 

نیمه از خاک و نیمه از افلاک

نیمه از دیو و نیمه از املاک

نیمه از تلخ و نیمه از شیرین

نیمه از زهر و نیمه از تریاک

نیمی از خلق و نیمه ای از امر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۲

 

رفت از عمرم ای پسر چل سال

نیمه ای خواب و نیمه ای بخیال

از صبا و شباب بگذشتم

تا رسیدم کنون بسن کمال

آفتابم به نیمه روز رسید

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

چند از این ترهات بیحاصل

گفت بیمغز و قول لاطائل

شاعری چیست شعر و نظم کدام

سخن لغو و گفته باطل

مادری را لقب کنی حاتم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴

 

هر روز بدیدار تو آیم ز در دل

بینم برخ خوب تو نیک از نظر دل

تو در دل و دل در خم زلف تو نهان است

من گام زنان روز و شبان بر اثر دل

گاه از دل شوریده بپرسم خبر تو

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵

 

هر چه در قرآن خدا فرموده از خمرو عسل

بود از لعل لب دلجوی تو ضرب المثل

زان بهشت نسیه، کش زاهد بفردا وعده داد

نقد وقت عارفان امروز شد نعم البدل

داستان حال شیخ و زاهد است ایدوستان

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶

 

شکرلله که شدی باخبر از عالم دل

اندکی با تو توان گفت کنون از غم دل

زخم دل خوردی و از درد دل آگاه شدی

میتوان از لب تو جست کنون مرهم دل

دل ز کف دادی و بیدل شدی و بگرفته است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

این خواجه گر رهد ز غم و حسرت اجل

شاید که نام خود بنهد حضرت اجل

بر دست خواجگی بنشسته که ناگهان

مرگش ز در درآید و گوید که العجل

گفت آن ستوده شاه، که دنیا پرست مرد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸

 

گرد لعل دلفریبت کرده منزل تیره خال

نام لعل تو حمیرا نام خال تو بلال

خیره کردی چشم گیتی را تو از این روی و موی

تیره کردی روز عالم را تو با این زلف وخال

ریختی خون مرا با تیر مژگان ور دهی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۹

 

میرود اندیشه عشق تو چون جان در تنم

ای عجب ای جان جان یا من توئی یا تو منم

روزنی افتاده از بام تو اندر کاخ من

مینمائی گاهگاهی مهر چهر از روزنم

چون فروبندی شود تاریک روزم همچو شب

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۸
sunny dark_mode