گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

قسم تو اگر بیش بود کم شدنی نیست

ور کم بود افزون تر از آن هم شدنی نیست

با دست قضا پنجه مزن خواجه بدین دست

بازو چه کنی رنجه، کمان خم شدنی نیست

دانی که چه مقصود بود بیخردان را؟

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۳

 

بشکست اگر جام سر سنگ سلامت

بگریخت اگر نام سرننگ سلامت

رفتیم که در مدرسه زهدی بفروشیم

حالی که نشد باده گلرنگ سلامت

ور باده گلرنگ نیفتاده بچنگم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۴

 

این کیست که او پرده ز رخسار کشیده است

سرمست و چمان جانب گلزار چمیده است

در دشت چنین لاله خودرو نشکفته است

در باغ چنین میوه شیرین نرسیده است

چون است که هر کس که طمع کرده بدان باغ

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

ذوق عارف دگر و مشرب عامی دگراست

ناتمامی دگر ایخواجه تمامی دگر است

در خم و جام و قدح زاده انگور یکیست

پختگی طعم دگر دارد و خامی دگر است

هر نفس خاصیتی دارد و هر دل هنری

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

بر لبم گوش نه که بانگ نی است

از دلم نوش کن که خم می است

خشت بر لب خمش ستاده چو خم

می چو سر جوش گشت وقتی قی است

جام ما چون تهی شود از می

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

تسبیح تو ایشیخ که صد دانه تمام است

ظاهر همگی دانه و باطن همه دام است

پیوسته چرا مست غرور از می دنیاست

در مذهب این شیخ اگر باده حرام است

راهی است نهانی ز دل خلق سوی حق

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

از داغ غمت هر که دلش سوختنی نیست

از شمع رخت محفلش افروختنی نیست

گرد آمده از نیستی این مزرعه را برگ

ای برق! مزن! خرمن ما سوختنی نیست

در طوف حریمش ز فنا جامهٔ احرام

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

اگنون که گذشته ز شب تیره دو پاس است

زی باده کشان نوبت تبدیل لباس است

از سر فکند شیخ بخلوتگه رندان

آن خرقه صد پاره که پشمینه پلاس است

در هندسه بینی دهن شیخ و لب جام

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

تو را آئینه محتاج حلب نیست

که مقصودی بجز خویش از طلب نیست

عجائب نامه عالم توئی تو

که در عالم بجز تو بوالعجب نیست

در این ره گر نیاسائی شب و روز

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

 

شیخ و زاهد دوش اگر منع از شرابم کرده است

ساقی از یک جام می امشب خرابم کرده است

راست گفته است، از حدیث راست رنجیدن خطا است

شیخنا زندیق و ملحد، گر خطابم کرده است

گر مرا رسوای عالم کرد عشقش باک نیست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۲

 

مطرب امروز مگر نغمه سرائی دگر است

که بهر ناله نیف ساز و نوائی دگر است

ره میخانه بگام و قدم زهد مپوی

قطع این مرحله ایشیخ بپائی دگر است

مسجد و صومعه را گرچه رواقی است بلند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

ای مغبچه کو ره خرابات

تا باز رهم از این خرافات

از شاهی عرصه گاه شطرنج

صد بار نکوتر ار شوم مات

ای پیر خرد ره رهائی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۴

 

از هیچ دری حاجت درویش روا نیست

وز هیچ رهی درد دل ریش دوا نیست

درویشی و ناچاری و درد من و دل را

درمان و دوا جز کرم و لطف خدا نیست

ما تجربه کردیم دو صد بار دروغ است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۵

 

خانه گه تاریک و گاهی روشن است

یارب این نور از کدامین روزنست

یارب این دل از چه گوهر ساختند

کوگهی از موم و گه از آهن است

یارب این مسند اسیر حکم کیست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۶

 

هر سر که بسودای طلب باختنی نیست

در پای سگ کوی تو انداختنی نیست

این رایت عشق است که جز بر سر منصور

این آیت فتح و ظفر افراختنی نیست

یکران فلک را که بود خنک سلیمان

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۷

 

امروز جمال تو طرح دگر افتاده است

چین و شکن زلفت آشفته تر افتاده است

آشفته و ژولیده سرگشته و شوریده

پیچان و پریشیده بر یکدگر افتاده است

هی چین و شکن بینم از زلف تو از هر سو

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۸

 

یک امشبی که توئی در برابرم سرمست

گمان مبر که خبر از وجود خویشم هست

نشسته ای تو، من و شمع ایستاده بپای

تو مست باده و من مست چشم باده پرست

قسم بجان تو کز جان و از جهان برخاست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

سلیمان را جز این تن اهرمن نیست

که جان را دشمن جانی، چو تن نیست

بود زندان جان، خاکی تن ما

که زندان مور را غیر از لگن نیست

بگیر از خویشتن خود را که در عشق

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

این خرمن هستی که بجز سوختنی نیست

از شعله او آتشی افروختنی نیست

یک موج حباب است دو عالم که حجاب است

چون وهم و سراب است بجز سوختنی نیست

این پرده که ار شیشه بود روی پری را

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۷۱

 

فلک از سینه ما دود آهی است

زمین داغ جبین روسیاهی است

چنین گفتند دانایان کزین سوی

بدان سوی فلک پوشیده راهی است

بدعوی نیستی را نام هستی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۲۳
sunny dark_mode