گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

فکر و اندیشه بیهوده چرا

حسرت بوده و نابوده چرا

گفتن و کردن بی جا و خلاف

که خداوند نفرموده چرا

از غم و حسرت دنیای دنی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

میبرد خیل غم اسیر مرا

ساقی از دست غم بگیر مرا

شرزه شیری است غم که باده کند

بر چنین شرزه شیر چیر مرا

آهوی چشم تو خلاص کند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

شیخنا تا کی گران‌تر می‌کنی عمامه را

تا کنی هنگام دعوت گرم‌تر هنگامه را

رشته تحت الحنک بر چین که وقت صید نیست

در ره خاصان منه ای شیخ دام عامه را

صید عنقا می نشاید کرد با بال مگس

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

بحر اندیشه فرو برده بیک بار مرا

خیل انده زده ره بر دل افکار مرا

شب دوشینه باشکنجه اندیشه گذشت

نیز امروز باندیشه بمسپار مرا

سر ز اندیشه یکی کوه گران گشته و نیز

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

ای برده دل ما و سپرده دل خود را

آتش زده با خرمن ما حاصل خود را

تو دین و دل خویش سپرده بحریفان

ما یاوه سپرده بتو دین و دل خود را

ای مرغ دلت بسمل ترکان کماندار

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

امشب آن ترک وعده داده مرا

بزم عیش و طرب نهاده مرا

وعده فرموده تا بمشکوی خویش

به کشد با رخ گشاده مرا

من بمسند چو شاه تکیه زنم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

از عقل، عشق کرده عجب بی خبر مرا

هر سو کشد چو مردم بی پا و سر مرا

افسانه میکنی سخنان مرا گمان

افسانه ایست نیز از این خوبتر مرا

هر نیمه شب خیال تو تا وقت صبحدم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

صافی آبست ز آبگینه هویدا

یا رخ خوب تو شد در آینه پیدا

چو نان سنگی کز آب صاف نمودار

سنگ دلت از صفای سینه هویدا

خیز و در حجره را بمردم در بند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

چه شده باز چه افتاده مرا

بند بر پای که بنهاده مرا

از سرای دل و از منزل جان

سوی این ده که فرستاده مرا

کیستم چیستم از بهر چه ام

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱

 

خیل انده ز جای برد مرا

شیر اندیشه پاک خورد مرا

بفشار این خرد بمشت جنون

که خرد سخت بر فشرد مرا

دفتر فضل و علم بر هم نه

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲

 

یارب بدست ما که داد امشب گریبان ترا

ندهیم تا دامان حشر از دست دامان ترا

نیکت چو جان آرم ببریکدست آرم بر کمر

گیرم بآن دست دگر زلف پریشان ترا

طفل یتیم و سلب سرخ هر چند میدانند حیف

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۳

 

ایکه کشتی ز انتظار مرا

آمدی وقت احتضار مرا

توگلی، گل ز خار ناچار است

گرد خود گیرهم چو خار مرا

اختیاری به کار خویشم بود

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

خریدستی بهیچ ایخواجه ما را

نمیدانی از آن قدر و بها را

بجای زر مخر خواجه توانگر

ز کوته دانشی این شهر و آرا

نمیدانم چرا کردی فراموش

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

مده بغمزه اجازت دو چشم جادو را

کمانکشی تو میاموز ترک و هندورا

مکش کمان و مزن تیر، ما گرفتاریم

بصید خسته میازار دست و بازو را

چه حاجتت به کمان و چه احتیاج به تیر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶

 

چون ترک جنک جوی من از در در آیدا

با شور جنگ و مشغله در محضر آیدا

خنجر بدست مست در آید ببزم من

چون است حال مست که با خنجر آیدا

مست است و حال مست نباشد بیکروش

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

آنکو سرشت مهر تو اندر سرشت ما

هجر تو را نوشت چرا سرنوشت ما

گشتیم خاک ما، که مگر دست روزگار

روزی زند ببام و در دوست خشت ما

ما را بجرم عشق بدوزخ اگر برند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

پر کن از خم می کدوی مرا

تر کن از جام می گلوی مرا

تو که سیراب گشته ای زین جوی

نیز در جوی زن سبوی مرا

یا کدوی مرا پر از می کن

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

من خرابم شش جهت آباد باشد یا خراب

آرد گشتم من بگردد یا نگردد آسیاب

خواهم ایچشم جهان بین از تو یک دریا سرشک

تا بشویم هر چه خواندم از همه علم و کتاب

بوالعجب خوابی که میدانم بخوابستم ولی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

ایدو زلفت سپاه بی ترتیب

وی دو مژگانت فوج بی سر تیب

بکش و جور کن که گفته عرب

در مثل ضربه الحبیب زبیب

نوبهار رخ تو را مرساد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

چشم تو امشب شده مست از شراب

چشم من از حالت چشمت خراب

یافته مشکوی من از مشک بوی

تافته از روزن من آفتاب

هیچ نگنجد بخیالم که تو

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۲۳
sunny dark_mode