گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۲

 

رفت از عمرم ای پسر چل سال

نیمه ای خواب و نیمه ای بخیال

از صبا و شباب بگذشتم

تا رسیدم کنون بسن کمال

آفتابم به نیمه روز رسید

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

چند از این ترهات بیحاصل

گفت بیمغز و قول لاطائل

شاعری چیست شعر و نظم کدام

سخن لغو و گفته باطل

مادری را لقب کنی حاتم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴

 

هر روز بدیدار تو آیم ز در دل

بینم برخ خوب تو نیک از نظر دل

تو در دل و دل در خم زلف تو نهان است

من گام زنان روز و شبان بر اثر دل

گاه از دل شوریده بپرسم خبر تو

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۵

 

هر چه در قرآن خدا فرموده از خمرو عسل

بود از لعل لب دلجوی تو ضرب المثل

زان بهشت نسیه، کش زاهد بفردا وعده داد

نقد وقت عارفان امروز شد نعم البدل

داستان حال شیخ و زاهد است ایدوستان

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶

 

شکرلله که شدی باخبر از عالم دل

اندکی با تو توان گفت کنون از غم دل

زخم دل خوردی و از درد دل آگاه شدی

میتوان از لب تو جست کنون مرهم دل

دل ز کف دادی و بیدل شدی و بگرفته است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

این خواجه گر رهد ز غم و حسرت اجل

شاید که نام خود بنهد حضرت اجل

بر دست خواجگی بنشسته که ناگهان

مرگش ز در درآید و گوید که العجل

گفت آن ستوده شاه، که دنیا پرست مرد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸

 

گرد لعل دلفریبت کرده منزل تیره خال

نام لعل تو حمیرا نام خال تو بلال

خیره کردی چشم گیتی را تو از این روی و موی

تیره کردی روز عالم را تو با این زلف وخال

ریختی خون مرا با تیر مژگان ور دهی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۹

 

میرود اندیشه عشق تو چون جان در تنم

ای عجب ای جان جان یا من توئی یا تو منم

روزنی افتاده از بام تو اندر کاخ من

مینمائی گاهگاهی مهر چهر از روزنم

چون فروبندی شود تاریک روزم همچو شب

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰

 

هان و هان ای بهار فضل و کمال

از وجود چنینت بخت ببال

از لب من یکی سلامش کن

اگرش دیدی ای همای همال

مگر از ملک مانوی بوده است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱

 

امشب بدر پیر مغان ولوله داریم

با مغبچگان از دف و نی غلغله داریم

می از چه حرام است و ریا از چه حلال است

از شیخ ریا کار یکی مسئله داریم

ما هر چه بگوئیم مثال است و تو طفلی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲

 

چنان دیوانه و بیهوش و مستم

که از مستی نمیدانم که هستم

تو پیمودی قدح عذرم درست است

اگر می خوردم و ساغر شکستم

چو موج افتان و خیزان میروم مست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۳

 

بخاطر از کسی باری ندارم

بعالم با کسی کاری ندارم

در این گلشن که نزهتگاه جان است

تعلق با گل و خاری ندارم

نباشد قصد آزارم کسی را

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴

 

افتد که شبی از کف تو جام ستانیم

چون مست شویم از لب تو کام ستانیم

چون بوسه دهد لعل لب تو بلب جام

ما بوسه لعلت ز لب جام ستانیم

گویند که هرگز نشود بوسه به پیغام

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵

 

ما بپای خم می سر بشکنیم

توبه را بر روی ساغر بشکنیم

از سخن گر سکه بر زر میزند

مدعی، ما سکه بر زر بشکنیم

ایخوش آنروزی که بر گردون سوار

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶

 

مستانه باز تا در میخانه میروم

بی پا و سر، بهمت مردانه میروم

از خانقاه زهد و ریا گشته ام ملول

ایشیخ الوداع بمیخانه میروم

آباد یا خراب، نگونسار یا بلند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷

 

تا بکی همراهی این عقل سرگردان کنم

عقل را امشب بپای خم می قربان کنم

من که خط پادشاهی دارم از سلطان عشق

بر سر سلطان عقل و خیل او فرمان کنم

مشکل افتاده است کارم سخت از دست خرد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۸

 

نیمه هشیاریم و یک نیم دگر مستانه‌ایم

لطفی ای ساقی که ما محتاج یک پیمانه‌ایم

بیم رسوایی مده ای شیخ ما را بعد از این

سال‌ها شد ما به رندی در جهان افسانه‌ایم

عقل اگر با ما بود از عهد دیرین آشنا

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹

 

خداوندا عجب شوریده رائیم

چنین بیدانش و بیدل چرائیم

یکی پوید ره مسجد، یکی دیر

از این سو رانده زان سومانده مائیم

نه راه خلق پویان نی ره حق

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰

 

بجرم آنکه تو خون کرده ای دل ما را

زنیم بوسه بلعل تو تا بخون آریم

هزار خون تو بگردن گرفته ای، ما دست

بحیرتیم که در گردن تو چون آریم

بچشم نرگس اگر سوی ما چمن نگرد

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱

 

بنده ام بنده ولی بیخردم

خواجه با بیخردی میخردم

خواجه خود دید و پسندید و خرید

بود آگاه ز هر نیک و بدم

بنده ام بنده که از فرمان سر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۲۳