گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - مطلع سوم

 

طره مفشان کز هلالت عید جان برساختند

طیره منشین کز جمالت عید لشکر ساختند

ماه نو دیدی لبت بین، رشتهٔ جانم نگر

کاین سه را از بس که باریکند همبر ساختند

پیش بالایت به بالایت فرو ریزم گهر

[...]

۶۵ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - در بیماری فرزند و تاثر از درگذشت وی گوید

 

حاصل عمر چه دارید خبر باز دهید

مایه جانی است ازو وام نظر باز دهید

هر براتی که امل راست ز معلوم مراد

چون نرانند به دیوان قدر باز دهید

ز آتش دل چو رسد دود سوی روزن چشم

[...]

۶۵ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - در شکایت و عزلت و حبس و تخلص به نعت پیغمبر اکرم

 

صبح‌دم چون کله بندد آه دود آسای من

چون شفق در خون نشیند چشم شب پیمای من

مجلس غم ساخته است و من چو بید سوخته

تا به من راوق کند مژگان می پالای من

رنگ و بازیچه است کار گنبد نارنگ رنگ

[...]

۶۵ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۳ - این قصیدهٔ را تحفة الحرمین و تفاحة الثقلین خوانند در کعبهٔ معظمه انشاد کرده و پیش حظیرهٔ مقدس پیغمبر اکرم به عرض و اتمام آورده است

 

صبح خیزان بین به صدر کعبه مهمان آمده

جان عالم دیده و در عالم جان آمده

آستان خاص سلطان سلاطین داده بوس

پس به بار عام پیش صفهٔ مهمان آمده

کعبه برکرده عرب‌وار آتشی کز نور آن

[...]

۶۵ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۴ - مطلع دوم

 

جان پیشکشت سازم اگر پیش من آئی

دل روی نمایت دهم ار روی نمائی

سر نعل بهای سم اسبت کنم آن روز

کائی به کمین دل من ران بگشائی

دل جای تو شد، خواه روی خواه نشینی

[...]

۶۵ بیت
خاقانی
 
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود