گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در نعت پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله

 

طفلی هنوز بستهٔ گهوارهٔ فنا

مرد آن زمان شوی که شوی از همه جدا

جهدی بکن که زلزلهٔ صور در رسد

شاه دل تو کرده بود کاخ را رها

جان از درون به فاقه و طبع از برون به برگ

[...]

۴۵ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در تحسر و تالم از مرگ کافی الدین عمربن عثمان عموی خود گوید

 

راه نفسم بسته شد از آه جگر تاب

کو هم نفسی تا نفسی رانم ازین باب

از هم نفسان نیست مرا روزی ازیراک

در روزن من هم نرود صورت مهتاب

بی هم نفسی خوش نتوان زیست به گیتی

[...]

۴۵ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در رثاء امام محمد بن یحیی و حادثهٔ حبس سنجر در فتنهٔ غز

 

آن مصر مملکت که تو دیدی خراب شد

و آن نیل مکرمت که شنیدی سراب شد

سرو سعادت از تف خذلان زگال گشت

و اکنون بر آن زگال جگرها کباب شد

از سیل اشک بر سر طوفان واقعه

[...]

۴۵ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - در ستایش صفوه الدین بانوی شروان شاه

 

ای پردهٔ معظم بانوی روزگار

ای پیش آفتاب کرم ابر سایه‌دار

صحن ارم تو را و در او روح را نشست

حصن حرم تو را و درو کعبه را قرار

هر سال اگر خواص خلیفه برند خاص

[...]

۴۵ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - مطلع سوم

 

کرد خزان تاختن بر صف خیل بهار

باد وزان بر رزان گشت به دل کینه‌دار

سنبلهٔ چرخ را خرمن شادی بسوخت

کاتش خورشید کرد خانهٔ باد اختیار

چون زر سرخ سپهر سوی ترازو رسید

[...]

۴۵ بیت
خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - مطلع دوم

 

غارت دل می‌کنی شرط وفا نیست این

کار من از سایه شد سایه برافکن ببین

وصل ندیده به خواب فرض کنی خوش‌دلی

بر سر خوان تهی کس نکند آفرین

در غمت ای زود سیر تشنهٔ دیرینه‌ام

[...]

۴۵ بیت
خاقانی