گنجور

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

هر سو به تن از زخم مهی کاسته‌ای

یا صفحهٔ گل از رقم آراسته‌ای

چون شعلهٔ آتشین که از خوردنِ چوب

سرکش‌تر و خانه‌سوزتر خاسته‌ای

نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

ای از تو صور نگار هرجا کوری

زیب از تو دهد به عاریت هر عوری

هرکس مثلی به عقل خود می آرد

نوروز و دهست و روستایی سوری

نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

هان بلبل هان صفیر محکم ندهی

تا طوطی غنچه نشکفد دم ندهی

از غیب به باغ طایران آمده اند

خامش که ز شاخسارشان رم ندهی

نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۱

 

خوش بوست بس این زلف دو تا بر که زدی؟

بوی تو نمی دهد چرا؟ بر که زدی؟

این معنی تازه از چه کس دزدیدی؟

این شعر تو نیست، از کجا؟ بر که زدی؟

نظیری نیشابوری
 
 
۱
۳۷
۳۸
۳۹
sunny dark_mode