اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۱ - صنف هفتم که برات است و کم براست
ای لعل تو چشمه آب حیات
وز صورت تو شکسته دل لات و منات
هر کو ز عطارد رخت سر نکشید
بنوشت فلک به پادشاهیش برات
بنوشت فلک به پادشاهیش برات
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۲ - برگ دویم وزیر برات است
ای آنکه گل رخت ثباتی دارد
وز صورت تو دلم حیاتی دارد
سلطان جمالی و بخون دل ما
خط تو وزیرست و براتی دارد
خط تو وزیرست و براتی دارد
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۳ - برگ سیم ده برات است
ای آنکه زیانِ عاشق از سود، بِهْ است
بیوَصْلِ رُخَت، نبودن از بود، بِهْ است
خالِ تو به نقد، بِهْ ز خَطّی که دَمَد
یک حَبِّه ز دَه بَراتِ موعود، بِهْ است
یکحبه ز ده برات موعود به است
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۴ - برگ چهارم نه برات است
ای آبِ حَیات، رَشْحِهای از قَلَمَت
یک نقطه، سوادِ دیدهام از رَقَمَت
آنجا که شَوَد کِلْکِ تو دُرپاش بُوَد
نُه صَفْحِهیِ چَرْخ، نُه بَرات از کَرَمَت
نه صفحه چرخ نه برات از کرمت
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۵ - برگ پنجم هشت برات است
ای بُرده لَبِ تو رونق از آبِ حَیات
وَز شَرْمِ خَطَت، خَضِر، نهان در ظُلُمات
بینقدِ وصالِ تو خوشم نیست اگر
بَخْشَنْد بِهِشْتِ جَنَّتَم هشت بَرات
بخشند بهشت جنتم هشت برات
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۶ - برگ ششم هفت برات است
ای نامهیِ زندگی، خَطِ اَشْرَفِ تو
دستورِ سِپِهْر، کمترین آصِفِ تو
خوشتر ز سِپِهْر و سبعهی سَیّاره
بر هفت بَرات، هفت مُهْر از کَفِ تو
بر هفت برات هفت مهر از کف تو
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۷ - برگ هفتم شش برات است
ای آنکه مرا مهر تو از دل نشود
با لطف تو هیچ کار مشکل نشود
بی مهر عنایتت ز دیوان قضا
یک اقچه به شش برات حاصل نشود
یک اقچه به شش برات حاصل نشود
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۸ - برگ هشتم پنج برات است
ای در کَفِ خَلْق از کَرَمَت، وَجْهِ طَرَب
با لُطْف تو بیوَجْه بُوَد نامِ طَلَب
از دستِ تُهی، پیشِ تو، پنج اَنْگُشْتَم
گر پنج بَرات در کَف آرد چه عَجَب؟
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۹ - برگ نهم چهار برات است
ای لعلِ لبت، حیاتِ هر نوشلَبی
ما را بهجز از غمِ تو نَبْوَد طَلَبی
بینقدِ غمت نیست در این چار چَمَن
با چار براتِ طَبْع، برگِ طَرَبی
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۱۰ - برگ دهم سه برات است
ای از شکر لب تو در شیشه نبات
وز شوق لب تو جان دهد آب حیات
چشم تو بخون من محصل شده است
وز خال و خط و زلف تو دارد سه برات
وز خال و خط و زلف تو دارد سه برات
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۱۱ - برگ یازدهم دو برات است
ای شمع دو عارضت چراغ دو سرا
یک بار چو شمع از در این خشته درآ
خطت به دو عارض چو سواد دو برات
بهتر ز سواد هر دو چشمست مرا
بهتر ز سواد هر دو چشمست مرا
اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۱۲ - برگ دوازدهم یک برات است
ای آنکه مه از تو روشنی وام کند
لطف تو دل رمیده آرام کند
از نقد دو عالمم فراغت باشد
گر لعل تو یک برات انعام کند
گر لعل تو یک برات انعام کند