×
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » لغزها » لغز قفل
آن چیست که همچو مرغ پی بسته بود
چون مار فراز گنج پیوسته بود
مرغان همه را پر ز برون میروید
آن مرغ پرش ز اندرون رسته بود
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » لغزها » لغز تنکه
آن سیم بدن چیست که دل برباید
از وی گرهی دو صد گره بگشاید
بی چین جبین بهیچ جا می نرود
وز چین جبین او فرح میزاید