گنجور

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - ایضاً له

 

خسروا گیتی به عدل آباد کن

وز فراموشان عالم یاد کن

جام می بر کاخ عدل آباد نوش

خرمی در کاخ عدل آباد کن

رسم نوشروان عادل تازه دار

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - در مدح سلطان مسعود بن ابراهیم و پسرش شیرزاد عضدالدولة

 

نو گشت به فر ملک این صفه زرین

این صفه زرین که بهشتی است نوآئین

این گنبد ثابت که در او ثابت گشتند

خورشید و مه و مشتری و زهره و پروین

این مجلس خرم که در او چهره نمودند

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - ایضاً له

 

سپاه دولت و دیدن اندر آمدست بزین

همی به غز نهد روی پشت دولت و دین

جهان سیاست او را بطوع داده ضمان

فلک سعادت او را بفتح گشته ضمین

قضا مطابق رأی و قدر موافق عزم

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - ظاهرا در مدح سیف الدوله محمود بن ابراهیم سروده شد در هنگامی که بغزو هندوستان بسیجیده بود

 

شاد باش ای مطاع فتنه نشان

ای ز امن تو خفته فتنه ستان

ای برون تاخته کفایت تو

در عجب آرمیده شیطان

خورده از جام اهتمام تو آب

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - در مدح ثقة الملک طاهر بن علی

 

ثقة الملک خاص و خازن شاه

خواجه طاهر علیک عین الله

به قدوم عزیز لوهاور

مصر کرد و ز مصر بیش به جاه

نور او نور یوسف چاهی است

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - در مدح علاء الدین اسعد

 

ای باد صبحدم که ز دم روح پروری

خوشخو چو نوبهاری و خوشبو چو عنبری

هم طره بنفشه پریشان کنی به صبح

هم غنچه را به وقت سحر پیرهن دری

آن پیک رایگانی کز مهر پروران

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱

 

برآمد یکی آرزو ملک را

که بود اندر آن آرزو سال‌ها

که دست وزارت به صدری رسید

که گیرد سعود از رخش فال‌ها

از این پیش بی‌رای او مملکت

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲

 

ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید

نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب

هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان

تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب

در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳

 

چو سررشته خویش گم کرده ام

بعالم یکی رهبرم آرزوست

مرا خورد یکبارگی غم دریغ

به گیتی یکی غم خورم آرزوست

بسی داوریها که دارم ولیک

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴

 

به خدایی که ره معرفتش

روز و شب مالک عالم نظر است

در ره او خرد از غول اضلال

با ثبات قدمش در نظر است

چرخ بر درگه او پشت خم است

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵

 

گردون ز برای هر خردمند

صد شربت جان گزا در آمیخت

گیتی ز برای هر جوانمرد

هر زهر که داشت در قدح ریخت

از بهر هنر در این زمانه

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶

 

بدان خدای که بر روی رقعه عظمت

کمیته بیدق حکمش هزار فرزین است

دو چاکرند همی صبح و شام بر در او

که آن یکی گهرافشان و این گهر چین است

سپهر زیر کف قهرمان قدرت اوست

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

بدان خدای که هر دم به شکر خدمت او

زبان عقل تر و کام فضل شیرین است

به لطف صنع برآورد بی ستون قصری

که قصر خسرو انجم نه قصر شیرین است

عروس نعمت او باز می رود به عدم

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸

 

چنان به طبع کف راد اوست عاشق جود

که آن یکی است چو خسرو دگر چو شیرین است

ز بهر نعل و پی میخ مرکب خاصش

سپهر ساخته شکل هلال و پروین است

زمانه داشت بر او آفرین همیشه چنانک

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹

 

سرافرازا تو آن صدری که طبعت

به جز تخم نکو نامی نکارد

گلستان کرم را بشکفد گل

اگر ابر کفت بر وی به بارد

میان هر چه زان عاجز شود وهم

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰

 

سوار صبحدم هر روز کز مشرق برون تازد

سپر برگیرد و شمشیر و با من جنگ آغازد

به خون حنجرم خنجر بیالاید سحرگاهی

به قصد خون به بالین هنرمندی دگر تازد

از آن دونی که گردون راست اندر نام و در همت

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱ - در مدح شرف الدین علی

 

صدر جهان که شعله از نور رای تو

بر نور آفتاب فلک برتری کند

سرمایه شرف الدین علی که چرخ

با همتش نزیبد اگر سروری کند

آز شکم گرسنه شود ممتلی ز حرص

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲

 

ای سرافرازی که بر خورشید چرخ

شعله رایت سرافرازی کند

کلک تو در نظم کار مملکت

بر نفاذ تیغ طنازی کند

عار دارد همت کو در سخا

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳

 

به حکم ایزد و اقرار جمله تاجوران

پناه و پشت جهان عز دین تواند بود

ستوده نصرت دین آنکه ذات نصرت و فتح

همیشه رایت او را قرین تواند بود

چو شد حسام و یمینش یمین فتح و ظفر

[...]

ابوالفرج رونی
 

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴

 

خرد کز همه چیزها برتر است

هم آخر کشد باده در وی قلم

چو عرض شریف تو باشد بجای

ز بیشی و کمی چه بیش و چه کم

اگر حاسدی قصد جاه تو کرد

[...]

ابوالفرج رونی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۹
sunny dark_mode