گنجور

 
۱
۲
۳
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » باب سیم در معاش خلق

 

آسوده بدم با تو فلک نپسندید

خوش بود مرا با تو زمانه نگذاشت

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » باب سیم در معاش خلق

 

لولا مفارقه الاحباب ما و جدت

لها المنایا الی ارواحنا سبلا

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » باب سیم در معاش خلق

 

لقمه با بیم جان زند آهو

زان ندارد شکنبه و پهلو

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل دوم

 

گویی آن قوم خادمان بودند

کآخر از نسلشان یکی بنماند

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل دوم

 

چون ندیدی شبی سلیمان را

تو چه دانی ز فان مرغان را

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل دوم

 

در کوی تو ره نبود ره ما کردیم

در آینه بلانگه ما کردیم

ما را خوش بدعیش تبه ما کردیم

کس را گنهی نبد گنه‌ما کردیم

۲ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل سیم

 

نظری کردی روزی بمن سوخته دل

هر چ من یافته‌ام جمله از ان یافته‌ام

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل سیم

 

گر در ره عاشقی قدم راست نهی

معشوقه در اول قدمت پیش آید

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم

 

چو آمدم روی مهرویم که باشم من باشم

که آنگه خوش بوم با او که من بی خویشتن باشم

مرا گرمایه‌ای بینی بدان کان مایه او باشد

برو گر سایه‌ای بینی بدان کان سایه من باشم

۲ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم

 

هر کجا آفتاب طالع شد

ماه در حال مهره برچیند]

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم

 

تا کم نشوی و کمتر از کم نشوی

اندر صف عاشقان تو محرم نشوی

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم

 

قدر سوز تو چه دانند ازین مشتی خام

هم مرا سوز که صدبار دگر سوخته‌ام

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل چهارم

 

خرشید بر آمد ای نگارین دیرست

بر بنده اگر نتابد از ادبارست

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل پنجم

 

ای دل مگر که از در افتادگی در آیی

ورنه بشوخ چشمی با عشق کی بر آیی

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفتم

 

سر نشتر عشق بر رگ روح زدند

یک قطره فرو چکید نامش دل شد

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفتم

 

هوای دیگری در ما نگنجد

درین سر بیش ازین سودا نگنجد

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفتم

 

ای کرده غمت غارت هوش دل ما

درد تو زده خانه فروش دل ما

سری که مقدسان از آن محرومند

عشق تو فرو گفت بگوش دل ما

۲ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفتم

 

ای دل تو هزار سجده بر پیش رخش

کان سجده که تن برد نمازی نبود

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفتم

 

دل را همه آفت از نظر می‌خیزد

چون دیده بدید دل در و آویزد

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب سیم » فصل هفتم

 

سر بر در دل بپرده داری بنشست

تا هر چ نه یاد اوست در نگذارد

۱ بیت
نجم‌الدین رازی
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۶۰