امید راستی از چرخ کجمدار مدار
به راستان بود از کین به کجرویش مدار
به کینه بسته کمر از مجرّه تنگ همی
پی شکستن دلها جریست این جرّار
نمی توان به زمین پای را نهاد از بیم
ز بسکه شیشه ی دلها شکسته این غدّار
ز صدر زین به زمین زد، هزار رستم را
پیاده کرد زکین صد هزار، سامِ سوار
فشرد بسکه دلم را، فسرده شد که دراو
نمانده قطره ی خونی که نوشد این خونخوار
نه دست آنکه پی اش بر، ستیزه برخیزم
نه جای زیستنم در جهان نه پای فرار
ز دست ساقی دوران و گردش گردون
به ساغر است مرا خون دل به جای غفار
دگر، نه جان شکیبا مرا نه قلب صبور
نه تن که بار کشد هرچه او نماید بار
به غیر ناله نماند از وجود من اثری
که هست بی اثر، آن ناله نیز در دل یار
زیار بس گلّه دارم ولی شکایت او
به غیر او نکنم زانکه ننگ باشد و عار
کنم شکایت او هم مگر به حضرت او
که راز یار بباید نهفت از اغیار
به دوستی قسم ای دوست از تو خورسندم
به هر چه می کنی امّا مشو زمن بیزار
اگر بُرند، به شمشیر بند از بندم
به تیغم ار بنمایند تارتار، اوتار
به جان دوست که از دوست نگسلم پیوند
به زلف یار که دل بر ندارم از دلدار
ولی نه شرط محبّت بود، که بگذارند
کمینه چاکر خود را قرین عیب و عوار
که تا حسود به من نکته گیرد و گوید
چو یار تست جفاکار دل از او بردار
شود زبان حسودان دراز برمن و تو
به این روش اگر ای دوست می کنی رفتار
به دست خویش اگر بر سرم زنی خنجر
بزن ولی مگذارم به چرخ ناهنجار
که چرخ را به من از کین عداوتیست قدیم
حدیث کجروی اش بسکه کرده ام تکرار
اگر تو دوست شوی او به من نیابد دست
و گر تو یار شوی او به من ندارد کار
به تار زلف تو سوگند اگر تو یار شوی
برآورم من از این چرخ کجمدار دمار
به انتقام برآیم ز یُمن همّت دوست
به بینی اش کنم از رشته های نظم مهار
به سیرِ سرِّ ولای تو با ثبات قدم
نه از ثوابت او کمترم نه از سیّار
اگر احاطه به من دارد او تو می دانی
مرا، احاطه بر او بیش از اوست چندین بار
وجود او بود اندر وجود من مطوی
نه آشکار و نه پنهان بسان سنگ و شرار
به روی و موی تو سوگند اگر اشاره کنی
شبش به دیده کنم روز و روز چون شب تار
مرا، زعقرب کورش چه غم که می دانم
هزار منظر و افسون برای اژدر و مار
به دل ز خنجر مرّیخ او هراسم نیست
چو هست ناوک مژگان یار با من یار
ز سعد و نحس وی ام هیچ قبض و بسطی نیست
که قبض و بسط مرا، بسته شد به زلف نگار
اگر که میل کند طبعم از پی نخجیر
مرا بود حمل و جدی او کمینه شکار
همیشه باد در انکار و جهل چون بوجهل
کسی که فضل ابوالفضل را کند انکار
چنانکه بود پیمبر تویی برای حسین
نظیر جعفر طیّار و حیدر کرّار
روا بود، که به بی دستی افتخار کند
چو با تو آمده همدوش جعفر طیّار
اگر چه قابل یاری نیم ولی خواهم
به فضل خویش تفضّل کنی تو بر من زار
ببین که طبع چسان شد به مطلعی دیگر
بسان مطلع رویش مطالع الانوار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از کجروی و مشکلاتی که در زندگی تجربه کرده، صحبت میکند. او از دورانی پر از کینه و رنج یاد میکند که دلها شکسته و روح او تحت فشار قرار دارد. با وجود این، شاعر هنوز به دوستی و عشق پایبند است و از دوست خود میخواهد که به او وفادار باشد. او از سرنوشت خود و تأثیرات منفی چرخ زمان شکایت میکند و تأکید میکند که عشق و دوستی او با یارش همیشه باقیست. شاعر به حسادت و شایعاتی که ممکن است در مورد رابطهشان ایجاد شود اشاره میکند و میخواهد که یارش به او اعتماد کند و از او جدا نشود. او در نهایت با نگاهی مثبت به عشق و دوستی، امید خود را حفظ میکند و عزمش را برای دفاع از این عشق اعلام مینماید.
هوش مصنوعی: امید به راستی و درستکاری از چرخ زندگی که به سمت باطل میچرخد، به راستی و راسترفتاری نیست. بنابراین، نباید به رفتاری که ناپسند و کجراه است، بیتوجه بود.
هوش مصنوعی: این بیت میگوید که در دلِ کسانی که کینه دارند، در تنگنا و فشار قرار گرفتهاند، نیرویی برای شکستن دلهای دیگران وجود دارد. این نیروی خشم و کینه به دنبال فرصتی میگردد تا به آسیب رساندن به دیگران بپردازد.
هوش مصنوعی: به خاطر وجود دردها و شکست قلبها، نمیتوان به زمین پا گذاشت.
هوش مصنوعی: از بالای زین خود به زمین فرود آمد و هزار رستم را به عزم پیاده کردن کرد، در حالی که صد هزار سام سوار در آنجا بودند.
هوش مصنوعی: دل من به قدری تحت فشار قرار گرفته است که حالا دیگر حتی یک قطره خون برای نوشیدن این موجود خونخوار در آن باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: نه قدرت مقابله با دشمنان را دارم، نه مکان مناسبی برای زندگی در این دنیا دارم و نه چارهای برای فرار.
هوش مصنوعی: از دست ساقی و به خاطر تغییرات دنیا، من به جای اعتقاد و بخشش، فقط غم دلم را در جام میریزم.
هوش مصنوعی: دیگر نه قدرت تحمل در جانم مانده است، نه قلبی شکیبا دارم و نه بدنی که بتواند هر چیزی را که او میخواهد تحمل کند.
هوش مصنوعی: هیچ اثری از وجود من باقی نمانده جز نالهای که میکنم، اما حتی آن ناله هم در دل محبوب تاثیری ندارد.
هوش مصنوعی: من از پرندگان زیبا و دلنواز بسیاری دارم، اما شکایت او را به کسی غیر از خودش نمیگویم، زیرا این کار برای من ننگ و شرم خواهد بود.
هوش مصنوعی: من از او شکایت میکنم، اما فقط در پیشگاه او، زیرا باید راز محبوب را از دیگران پنهان نگه داشت.
هوش مصنوعی: به دوستیام قسم، ای دوست، از هر کار که انجام میدهی خوشحالم، اما مرا فراموش نکن و از من دور نشو.
هوش مصنوعی: اگر شمشیرم را بزنند و از بند جدا شوند، این تیغ من را در حالتی نشان میدهد که همچون تارتار، اوتار میزند.
هوش مصنوعی: هرگز از دوست رابطهام را قطع نخواهم کرد، چون به زلف محبوب وابستهام و نمیتوانم از عشق و دلبر خود جدا شوم.
هوش مصنوعی: اما این که عشق و محبت باشد، نمیطلبد که بندۀ کوچک خود را در کنار عیبها و نقصها قرار دهند.
هوش مصنوعی: میگوید تا حسود نتواند به من انتقاد کند و بگوید که دوستت نقشهای در دل دارد، باید از او دوری کنی و دل را از محبتش خالی کنی.
هوش مصنوعی: اگر تو به این شیوه به رفتار خود ادامه بدهی، زبان حسودان به ما دراز میشود و از ما حرف میزنند.
هوش مصنوعی: اگر با دست خودت به من آسیب برسانی، آسیب بزن اما نگذار مشکلات و ناملایمات زندگی بر من غلبه کند.
هوش مصنوعی: از بابت کینهای که مدتهاست در دل دارم، بارها و بارها ماجرای انحراف چرخ زمانه را برای خودم تکرار کردهام.
هوش مصنوعی: اگر تو با من دوست شوی، او دیگر نمیتواند به من نزدیک شود و اگر تو همسر من شوی، او دیگر هیچ کاری با من نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: به موهای تو قسم میخورم، اگر تو محبوب من شوی، میتوانم از این دنیا و مشکلاتش خلاص شوم و نداشتههایم را به دست آورم.
هوش مصنوعی: از روی اراده و تلاش دوستم، برای انتقام آماده میشوم و او را با قدرت شعر و ادب تحت کنترل درمیآورم.
هوش مصنوعی: در مسیر معرفت و ولایت تو با استقامت و ثبات قدم حرکت میکنم. نه از امور ثابت کمترم و نه از موارد متغیر.
هوش مصنوعی: اگر او به من تسلط دارد، تو بهتر میدانی که من کیستم، اما تسلط من بر او بسیار بیشتر از تسلط خود او بر من است.
هوش مصنوعی: وجود او در وجود من نه بهطور آشکار است و نه بهطور پنهان، مثل رابطهای که بین سنگ و شعله وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر به چهره و موی تو قسم بخورم، به محض اینکه اشارهای کنی، شب را با چشمانم میبینم و روزها نیز به مانند شب تیره خواهند بود.
هوش مصنوعی: من ناراحتیای از زهر عقرب کور ندارم، چون میدانم که هزاران زیبایی و دگرگونی برای اژدر و مار وجود دارد.
هوش مصنوعی: من از خنجرهای تند و زهرآلود احساس ترس نمیکنم، زیرا چشمان زیبا و نافذ یارم همیشه در کنار من است.
هوش مصنوعی: هیچ تأثیری از خوشی و بدی در زندگی من وجود ندارد، چرا که شادی و اندوه من به زلف محبوبم وابسته است.
هوش مصنوعی: اگر دلم بخواهد، در پی شکار میروم و به دنبال آن تلاش و جدیت میکنم که به هدفم برسم.
هوش مصنوعی: انسانهایی که از دانایی و حقیقت دور هستند، مثل فردی جاهل میمانند که بر فضایل ابوالفضل اصرار بر انکار دارند. این افراد همیشه در جهل خود قرار دارند و نمیتوانند حقیقت را بپذیرند.
هوش مصنوعی: تو همانند پیامبر برای حسین هستی، مثل جعفر طیار و حیدر کرار.
هوش مصنوعی: شایسته است که کسی به نداشتن قدرت خود افتخار کند، زیرا او در کنار تو، همانند جعفر طیّار، قرار دارد.
هوش مصنوعی: اگرچه من به اندازهای نیستم که شایسته کمک باشم، اما امیدوارم که تو با لطف و بخشش خود بر من که در حال نزار و درماندگی هستم، رحم کنی.
هوش مصنوعی: ببین چگونه شخصیت او به گونهای دیگر تغییر کرده است، مانند آغاز زیبایی چهرهاش که دوباره روشناییها را به نمایش میگذارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.