|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تشابهات و تضادهای موجود در زندگی اشاره میکند. سینههای صاف نشاندهنده افراد عاقل و دیوانه است که در یک جامعه قرار دارند. زهد و مستی، به عنوان دو حالتی که ممکن است انسانها تجربه کنند، به هم پیوند خوردهاند. غمکده یا مکان غم، نمایانگر ویرانی است که نشاندهنده غم و درد در زندگی است. عشق و اشتیاق به معشوق، با یادآوری لب لعل او، شاعر را به شور و هیجان میاندازد. همچنین، خنده گل و نمک، نمایانگر زیبایی و دردهای عاشقانه است. در کل، این شعر تصویری از عشق، غم و شادی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: عاقل و دیوانه در عشق ما به هم نزدیک هستند و هیچ تفاوتی ندارند. زهد و مستی هم مانند دو حباب هستند که از یک پیمانه برمیخیزند و نشاندهنده دو روی یک سکهاند.
هوش مصنوعی: اینجا، غم و اندوه یک خانه خراب شده را توصیف میکند. دیوارهای این مکان نشاندهنده ویرانی هستند و همچنین غباری که از سیلی آمده در واقع نشانهای از ناامیدی و خرابی است که به زندگی ما حاکم شده است.
هوش مصنوعی: از فکر و یاد لب شیرین تو خیلی شاد و پرانرژی شدهایم؛ در حالی که گل خندان و نمکین ما، باعث میشود که در عین شادی، حالتی مستانه و احساسی داشته باشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی حجابانه درآ از در کاشانه ما
که کسی نیست به جز وردِ تو درخانه ما
گر بیائی به سر تربت ویرانه ما
بینی از خون جگر آب زده خانه ما
فتنه انگیز مشو کاکل مشکین مگشای
[...]
کاش ویران شود از سیل فنا خانه ما
تا کشد گنج جفا رخت به ویرانه ما
چرخ فیروزه که بینی ز شفق گلگونش
درد آلوده سفالی ست ز خمخانه ما
ما و پیمان می ای زاهد پیمانه شکن
[...]
آب حیوان زند آب در میخانه ما
می گزد خضر لب از حسرت پیمانه ما
از سر شیشه اگر پنبه بگیرد ساقی
گل ابری شود از گریه مستانه ما
در دل ما نبود منزلتی دنیا را
[...]
تا بود گریه کی آباد شود خانه ما؟
جغد را پای به گل رفته به ویرانه ما
ما از آن سوختگانیم که معمار ازل
طرح آتشکده برداشت ز کاشانه ما
عشق پیوسته به دنبال دلم میگردد
[...]
می کند مشق تپیدن دل دیوانه ما
بال پرواز شود باده به پیمانه ما
حاصل نشو و نما دیده بیدار شود
گشته صحرا صدف پر گهر از دانه ما
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.