گنجور

 
اسیر شهرستانی

زمین که گنج روان گفته خاک راه تو را

به حشر پس ندهد کشته نگاه تو را

خلد به دیده محشر خدنگ بیداری

به خواب بیند اگر شور صیدگاه تو را

فریب چرب زبانان نوید وصل دهد

هلاک پرسش مژگان عذر خواه تو را

 
sunny dark_mode