گنجور

 
اسیر شهرستانی

بر قصد طره سنبل چو زلفش تاب بر دارد

درآید آفتاب از پا چو سر از خواب بر دارد

به سیل گریه دادم در سر کویش دل خود را

مگر غافل خیال گل کند از آب بردارد

 
sunny dark_mode