نشینم گوشه ای با خاطر ناشاد هر ساعت
کنم دزدیده از دست دل خود داد هر ساعت
نگاهم را که محو جلوه های آتشین دارد
که از خویش گدازد شعله فریاد هر ساعت
من آن صیدم که در صحرای وحشت می دود دایم
تپد در سینه از قیدم دل صیاد هر ساعت
به جانان راز خود را یک به یک خاطر نشان کردم
ز رنگ آمیزی آیینه بیداد هر ساعت
دلم آشفته سروی که از جوش دلارایی
به پایش می نهد سر سایه شمشاد هر ساعت
فزون باد التفات شاه بر ما آنقدر یارب
که گویندش اسیران صد مبارکباد هر ساعت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات ناراحتکننده و تنهایی خود میگوید. او هر ساعت در گوشهای نشسته و با دلش در نبرد است. نگاهش به زیباییهای آتشین جذب شده و در دلش تنش و فریاد وجود دارد. شاعر خود را به صید و دل را به صیاد تشبیه کرده و در دنیای پر از وحشت خود در حال دویدن است. او رازهای خود را به جانان بیان کرده و دلی آشفته دارد که به زیباییها توجه میکند. در نهایت، شاعر از توجه و محبت شاه سخن میگوید که این محبت باعث خوشحالی اسیران شده است.
هوش مصنوعی: هر لحظه در گوشهای نشستهام و با دل افسردهام، بیخبر از اینکه دل خود را به آرامی میدزدیدم.
هوش مصنوعی: چشمانم در تماشای زیباییهای آتشین غرق شده است، چشمانی که هر لحظه در دل خود شعلهای از فریاد را خاموش میکند.
هوش مصنوعی: من شکارچیای هستم که در دشتهای خوفناک دائم در حال دویدنم و دل صیاد همیشه از دل من میتپد.
هوش مصنوعی: به محبوبم، رازهایم را آرام آرام یادآوری کردم، به خاطر ظلمی که بر من میشود و هر لحظه مرا آزار میدهد.
هوش مصنوعی: دل من در تلاطم و آشفتگی است، مانند درخت سروی که به خاطر زیبایی و جاذبهاش، سایهی شمشاد را هر لحظه بر روی خود احساس میکند.
هوش مصنوعی: ای کاش توجه و محبت شاه نسبت به ما آنچنان زیاد باشد که مردم هر ساعت برای او و ما، به خاطر اسیر بودنمان، تبریک بگویند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.