گنجور

 
اسیر شهرستانی

جمعیت جهان ز پریشانی من است

تعمیر این خرابه ز ویرانی من است

هوش از سرم نظاره روی تو برده است

آیینه داغ منصب حیرانی من است

منت دگر ز چاک گریبان نمی کشم

بوی بهار خلعت عریانی من است

زخم فراق هم شده ناسور و زنده ام

تیغ وفا خجل ز گرانجانی من است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صائب تبریزی

طومار زلف شرح پریشانی من است

آیینه فرد دفتر حیرانی من است

موجی که نوح را به کمند خطر کشد

باد مراد کشتی طوفانی من است

مو از سرم چو دود ز آتش هوا گرفت

[...]

طغرای مشهدی

طغرا در آخر غزل آورد مطلعی

کاین گوشوار طرز سخندانی من است

معمار عشق، زنده به ویرانی من است

غم، تازه رو ز دیدن پیشانی من است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از طغرای مشهدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه