گنجور

 
اسیر شهرستانی

سینه صافیهای من روشنگر است

کعبه هم آیینه اسکندر است

سنبل خط جانشین زلف شد

باغ حسنش را صفای دیگر است

نایب ابروست مژگان دراز

سبزه باغ کسی آهنگر است

گریه ما را داده عمر جاودان

چشمه حیوان ما چشم تر است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عطار

با چنین درگه که در رفعت تو‌راست

این چنین خالی ز مشتاقان چراست

مشاهدهٔ بیش از ۴۰ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
اثیر اخسیکتی

تا مرا سودای مدحش در سر است

همچو تیغش یک زبان پر گوهر است

شاه نعمت‌الله ولی

معنیش اول ، به صورت آخر است

روح باطن ، جسم پاکش ظاهر است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه