گنجور

 
اسیر شهرستانی

سینه صافیهای من روشنگر است

کعبه هم آیینه اسکندر است

سنبل خط جانشین زلف شد

باغ حسنش را صفای دیگر است

نایب ابروست مژگان دراز

سبزه باغ کسی آهنگر است

گریه ما را داده عمر جاودان

چشمه حیوان ما چشم تر است