آب حیات از لب ساقی به ما رسید
این مرحمت نگر که به ما از خدا رسید
دل دردمند بود ولی یافت صحتی
از دُرد درد او به دل ما دوا رسید
ما دست برده ایم ز شاهان روزگار
تا دست ما به دامن آن پادشاه رسید
مطرب نواخت ساز حریفان بینوا
ذوقی از آن به من بینوا رسید
هر رهروی که رفت رسید او به منزلی
جاوید می رود به نهایت کجا رسید
بحریست بحر ما که ندارد کرانه ای
جز ما دگر کسی نتواند به ما رسید
میراث سید است که ما را رسیده است
این سلطنت ز سید هر دو سرا رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و روحانی شاعر درباره عشق و وصل به معشوق میپردازد. آب حیات، نماد زندگی و معنا، از ساقی (رازآفرین) به شاعر میرسد و او را از درد به بهبودی میرساند. شاعر دست از دنیا و ظالمین برداشته و به درگاه یک پادشاه واقعی میرسد. همچنین، در این شعر به تأثیرات موسیقی و هنر نیز اشاره میشود که به او ذوق و شوق میبخشد. شاعر به سفر زندگی و رسیدن به مقاصد نیز اشاره کرده و میگوید که تنها او و همنواهایش میتوانند این تجربیات را درک کنند. در نهایت، شاعر به میراث معنوی و سلطنتی اشاره دارد که از وجود سید (ولیالله) به او رسیده است.
هوش مصنوعی: آب حیات به ما از لب ساقی رسید، و این نعمت را در نظر بگیر که از سوی خدا به ما داده شده است.
هوش مصنوعی: دل بیمار و رنجور بود، اما با نوشیدنیای بهبودی پیدا کرد. درد او باعث شد تا به دل ما هم درمانی برسد.
هوش مصنوعی: ما از روزگاران گذشته به اینجا رسیدهایم که دیگر به شاهان عالم وابسته نیستیم، بلکه اکنون به شاه حقیقی و بزرگ میرسیم.
هوش مصنوعی: خواننده، ساز را بنواز و به آن حریفان بیچاره نگاه کن؛ از آن نوا، احساسی شاد به من بیچاره نیز رسید.
هوش مصنوعی: هر مسافری که پا به راه میگذارد، به مقصدی دائمی میرسد؛ اما سوال این است که در نهایت به کجا خواهد رسید.
هوش مصنوعی: دریای ما فتحی است که هیچ کنارهای ندارد و هیچ کس دیگری نمیتواند به ما نزدیک شود.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که ما به ارث این مقام و قدرت را از سید (شاهزاده یا فرد بزرگ) به دست آوردهایم و این سلطنت از نیاکان ما به ما رسیده است. در واقع، شاعر به اصالت و تاریخچهی قدرتی اشاره میکند که از نسلها قبل از طریق سید به ما منتقل شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا ساقی الصبوح که پیک صبا رسید
در دور دولت آی که نوبت بما رسید
خورشید را طلوع شد از معجر کلیم
گر همدم مسیح نسیم صبا رسید
صبح دوم که زنده کند مرده را بدم
[...]
چون صبح عید هفتم ماه رجب رسید
از شش طرف نوید هزاران طرب رسید
دل گفت جان به مقدم او کن فدا که باز
غارتگر عجم شه ی ترکان عرب رسید
سرگرم قتل کیست که چون مهر بامداد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.