غزل شمارهٔ ۷۱۷
رخت ما را به سراپردهٔ میخانه برید
آلت مجلس ما جمله به ساقی سپرید
ما چو غنچه به هوا جامهٔ خود جا کردیم
بعد از این خرقهٔ ما را به ملامت ندرید
عیب ما را مکنید ار شده ایم عاشق او
نور چشمست ببینید که صاحب نظرید
گر ز ما از سر مستی سخنی گوش کنید
از سر لطف و کرم از سر آن درگذرید
هر کجا نقش خیالی که ببیند دیده
معنی خوب در آن صورت زیبا نگرید
میل میخانه ندارید ندانیم چرا
مگر از ذوق می و مستی ما بی خبرید
بندهٔ سید رندان خرابات شوید
که به نزدیک سلاطین جهان معتبرید
با دو بار کلیک بر روی هر واژه میتوانید معنای آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف) | شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
برای معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است اینجا کلیک کنید.
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. برای نوشتن حاشیه اینجا کلیک کنید.